بحث ادبیاتی و نحوی و اعرابی ایه وضو ، اعراب ارجلکم ، و اعترافات بزرگان اهل سنت در مورد معنای مسح دادن ایه وضو :
امامیه یر اساس روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام به انها رسیده و تصریح به مسح بر روی پاها کرده اند پاهای خودد را مسح می کنند و بر این اساس ایه فوق را هم به مسح ترجمه می کنند که حتی قواعد زبان عربی هم موید ان است و بسیری از ادیبان و علما و مفسرین خود اهل سنت هم به این موضوه اعتراف کرده اند که و و ارجلکم در ایه کریمه عطف بر نزدیک ترین عامل خود یعنی امسحوا است و نه اغسلوا ، ودر زبان عرب اصل اولیه این است که معطوف به نزدیک تزین عامل قبلش باید عطف شود ُ اینک اشاره ای به تصریحات بزرگان اهل سنت در این مورد اشاره می کنیم :
ابن حزم اندلسی عالم نامدار شافعی در کتاب مشهور "المحلی" می نویسد:
وَ اَمّا قَوْلُنا فِی الرِّجْلَیْنِ فَاِنَّ القُرآنَ نَزَلَ بِالْمَسْحِ قالَ اللهُ تَعالى:«و امسحوا برؤوسکم و ارجلکم» سَواءٌ قُرِئَ بِخَفْضِ اللّامِ اَوْ بِفَتْحِها هِیَ عَلى کُلِّ حالٍ عُطِفَ عَلَى الرُّؤُوسِ، اِمّا عَلَى اللَّفْظِ وَ اِمّا عَلَى الْمَوْضِعِ وَ لا یَجُوزُ غَیْرُ ذلِکَ لِاَنَّهُ لا یَجُوزُ اَنْ یُحالَ بَیْنَ الْمَعْطُوفِ وَ الْمَعْطُوفِ عَلَیْهِ بِقَضِیَّةِ مُبْتَدَإٍ وَ هکَذا جاءَ عَن اِبْنِ عَبّاسٍ: نَزَلَ القرآنُ بِالْمَسْحِ - یَعْنی فِی الرِّجْلَیْنِ فِی الْوُضُوءِ- وَ قَدْ قالَ بِالْمَسْحِ عَلَى الرِّجْلَیْنِ جَماعَةٌ مِنَ السَّلَفِ مِنْهُمْ عَلِىِّ بْنِ اَبی طالِبٍ وَ ابْنِ عَبّاسٍ وَ الْحَسَنِ وَ عِکْرَمَةِ وَ الشَّعَبی وَ جَماعَةِ غَیْرِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ الطَّبَری
و اما رای ما در پاها، قرآن به مسح آمده است. خداوند متعال فرمود:«و امسحوا برؤوسکم و ارجلکم» و حکم در آن یکی است. چه مکسور و چه منصوب خوانده شود، در هر حال «ارجلکم» عطف به (رؤوس) شده و جایز نیست که بین معطوف و معطوف علیه به واسطه قضیه مبتدائیه فاصله افتد. و از ابن عباس نقل شده است که:
«قرآن به مسح بر پاها نازل شده است، و قول مسح بر پاها عقیده بسیاری از گذشتگان است که از جمله ایشان علی بن ابی طالب علیه السلام و ابن عباس حسن و عکرمه و شعبی و بسیاری دیگر می باشند و مسح بر پاها قول طبری هم می باشد»
المحلی بالآثار.ج١ ص٣٠١
و در ادامه نظر خودش را اینگونه بیان می کند :
وأما قَوْلُنَا فی الرِّجْلَیْنِ فإن الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْمَسْحِ
اما سخن ما در حکم پاها این است که در قرآن مسح پاها نازل شده است.
المحلی جلد 2 صفحه 56.
فخر رازی نیز به این موضوع اینگونه تصریح می کند :
أما القراءة بالجر فهی تقتضی کون الأرجل معطوفة على الرؤوس ، فکما وجب المسح فی الرأس فکذلک فی الأرجل...وأما القراءة بالنصب فقالوا أیضا : إنها توجب المسح ، وذلک لأن قوله (وامسحوا برؤوسکم) فرؤوسکم فی النصب ولکنها مجرورة بالباء ، فإذا عطفت الأرجل على الرؤوس جاز فی الأرجل النصب عطفا على محل الرؤوس ، والجر عطفا على الظاهر ، وهذا مذهب مشهور للنحاة ...
اما قرائت به جر، در این صورت "ارجل" عطف به "رأس" میشود و همانگونه که مسح بر سر واجب ست، بر پاها نیز واجب ست...اما در قرائت به نصب باید گفت: در این صورت نیز مسح (بر پاها) واجب ست. واین امر به آن سبب است که "رؤوسکم" در محل نصب ست و هر چند به وسیله (باء) مجرور شده است و اگر "ارجل" عطف بر "رؤوس" و کسر "ارجل" میتواند عطف بر ظاهر "رؤوس" باشد و این امر قاعده مشهوری در بین نحویین است...
التفسیر الکبیر فخر رازی ج11 ص127
او در ادامه اینطور بیان می کند :
الْعَامِلَانِ إِذَا اجْتَمَعَا عَلَى مَعْمُولٍ وَاحِدٍ کَانَ إِعْمَالُ الْأَقْرَبِ أَوْلَى، فَوَجَبَ أَنْ یَکُونَ عَامِلُ النَّصْبِ فِی قَوْلِهِ وَأَرْجُلَکُمْ هُوَ قَوْلَهُ وَامْسَحُوا فَثَبَتَ أَنَّ قِرَاءَةَ وَأَرْجُلَکُمْ بِنَصْبِ اللَّامِ تُوجِبُ الْمَسْحَ أَیْضًا
اگر دو عامل بر معمولی واحد جمع شدند، حمل به عامل نزدیک تر اولی و سزاوار است لذا لازم می باشد که عامل نصب در فرمایش الهی:و ارجلکم همان و امسحوا باشد. پس ثابت شد که قرائت: و ارجلکم به نصب (لام) نیز مسح پاها را واجب میکند.
تفسیر فخر رازی جلد 11 صفحه 305.
نووی شارح شهیر صحیح مسلم نزد اهل سنت هم اینگونه تصریح می کند :
«وأما القراءة بالنصب فهی إما معطوفة على الرؤوس لأنه فی محل نصب والعطف على الظاهر وعلى المحل جائز کما هو مذهب مشهور للنحاة وإما معطوفة على وجوهکم فظهر أنه یجوز أن یکون عامل النصب فی قوله تعالى: وَأَرْجُلَکُمْ هو قوله تعالى: وَامْسَحُوا وقوله تعالى:
فَاغْسِلُوا فإذا اجتمع العاملان على معمول واحد کان الأولى إعمال الأقرب حتى إن بعضهم لا یجوز أن یکون العامل فاغسلوا لما یلزم علیه من الفصل بین المتعاطفین بجملة مبینة حکما جدیدا لیس فیها تأکید للأول ولیست هی اعتراضیة فوجب أن یکون عامل النصب فی قوله:
وَأَرْجُلَکُمْ هو قوله: وَامْسَحُوا فتدل هذه الآیة على وجوب مسح الأرجل،»
و اما اینکه اعراب ارجلکم منصوب باشد دو علت می تواند داشته باشد : یا ارجلکم عطف بر رووس است چون رووس در محل نصب است ( چون در واقع مفعول امسحو است ) و عطف هم بر ظاهر یک معطوف علیه و هم بر محل ان جائز است کما اینکه این عطف مذهب و عقیده مشهور نحویون است ، یا اینکه باید گفت که ارجلکم عطف شده است بر وجوهکم (تا مفعول اغسلو باشد) ، پس با این دو پجهی که بیان کردیم دو عامل نصب در ایه بر سر ارجلکم نزاع دارند که یکی از انها فاغسلوا هست و دیگری امسحوا است ، که در این مواقع که دو عامل برای عمل در معکول واحد اجتماع و نزاع دارند ، اولی ان است که عامل نزدیک تر به معمول را در ان اعمال کنیم (یعنی عامل نصب ارجلکم را امسحوا که نزدیکتر است بگیریم )حتی بعضی از علما عطف بر فاغسلو را جایز نمی دانند ......پس واجب است عامل نصب (ارجلکم) در ایه شریفه امسحوا باشد ( که همان قول شیعه یعنی وجوب مسح است )
«مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید» (1ج ص254)
یا جایی که ابوحیان مفسر شهیر نزد اهل سنت اینگونه تصریح می کند :
قال ابوحیان:و من ذهب إلى قراءه النصب فی وأرجلکم عطف على قوله: فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم، و فصل بینهما بهذه الجمله التی هی قوله:و امسحوا برؤوسکم، فقوله بعید لأن فیه الفصل بین المتعاطفین بجمله إنشائیه
ترجمه:کسانی که ارجلکم را منصوب میخوانند بنا بر اینکه عطف باشد بر فاغسلوا،این عمل اشتباه است به علت اینکه بین معطوف و معطوف علیه بهوسیله امسحوا برؤسکم فاصله شده است و فصل بین معطوف و معطوف علیه به جمله انشائیه بعید از صحت است.
(تفسیر النهر الرماد ج۱ ص۵۵۸دارالجنان-بیروت ۱۴۰۷)
المبرد از علمای متقدم اهل سنت و متوفای 285 که دی بین اهل سنت به إمام العربیة ببغداد فی زمنه مشهر است اینگونه تصریح می کند :
فالعرب تخْتَار إِعْمَال الآخر؛ لِأَنَّهُ أقرب
پس عرب ، عامل آخر را انتخاب میکنند زیرا نزدیک تر است.
المقتضب جلد 3 صفحه 112.
سندی عالم بزرگ اهل سنت می گوید:
وإِنَّمَا کَانَ الْمَسْحُ هُوَ ظَاهِرُ الْکِتَابِ
مسح بر پا طبق ظاهر قرآن است.
حاشیة السندی على سنن ابن ماجه جلد 1 صفحه 171.
شیخ ابراهیم حلبی سنی تصریح می کند:
والصحیح أن الأرجل معطوفة على الرؤؤس فی القراءتین , ونصبها على المحل , وجرها على اللفظ
و صحیح این است که ارجل عطف بر رءوس شده است در دو قرائت.در قرائت نصب ، عطف بر محل شده و در قرائت جر عطف بر لفظ.
غنیة المتملی فی شرح منیة المصلی صفحه 16
قاسمی از مفسران بزرگ نزد اهل سنت می گوید:
ولا یخفى أن ظاهر الآیة صریح فی أن واجبهما المسح
و پنهان نیست که ظاهر ایه صریح است که واجب در مورد دو پا ، مسح است.
تفسیر القاسمی جلد 4 صفحه 74.
شعبی:
طبری در تفسیرش می اورد که شعبی که در نزد اهل سنت الإِمَامُ، عَلاَّمَةُ العَصْرِ خوانده می شود می گوید:
حدَّثَنِی أَبُو السَّائِبِ , قَالَ: ثنا ابْنُ إِدْرِیسَ , عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِی هِنْدٍ , عَنِ الشَّعْبِیِّ , قَالَ: نَزَلَ جِبْرِیلُ بِالْمَسْحِ.
شعبی گفت: جبرئیل (در باره وضو) مسح بر پا ها را آورد.
تفسیر طبری جلد 8 صفحه 196.
انس بن مالک (صحابی پیامبر ص از نظر اهل سنت):
انس بن مالک نیز میگوید طبق قران ، مسح واجب است:
وقَالَ ابْنُ جَرِیرٍ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ سَهْل، حَدَّثَنَا مُؤَمَّل، حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، حَدَّثَنَا عَاصِمٌ الْأَحْوَلُ، عَنْ أَنَسٍ قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ بِالْمَسْحِ، وَالسُّنَّةُ الْغَسْلُ وهَذَا أَیْضًا إِسْنَادٌ صَحِیحٌ.
انس بن مالک گفت» در قرآن مسح آمده است و در سنت شستن!!! و این سند صحیح است.
تفسیر ابن کثیر جلد 3 صفحه 52.
از قتاده بن دعامة (مفسر بزرگ نزد اهل سنت) نیز به سند صحیح نقل شده است که مسح بر پاها را واجب میدانست.
حدَّثَنَا بِشْرٌ , قَالَ: ثنا یَزِیدُ , قَالَ: ثنا سَعِیدٌ , عَنْ قَتَادَةَ , قَوْلُهُ: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلِکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ» افْتَرَضَ اللَّهُ غُسْلَیْنِ وَمَسْحَتَیْنِ "
قتاده میگوید: خداوند در آیه ی وضو دو غسل و دو مسح را واجب کرده است.
تفسیر طبری جلد 8 صفحه 197.
در این نوشتار از تحقیقات حجت الاسلام محمدجواد پارسانیا هم در این موضوع از سایت ذیل استفاده شده
http://ghaemmahdi.ir/fa/%D8%B5%D8%AD%D8%AA-%D9%85%D8%B3%D8%AD-%DB%8C%D8%A7-%D8%BA%D9%8E%D8%B3%D9%84-%D9%BE%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%B6%D9%88/