مشکات الولایه پاسخ به شبهات و معارف ، مودبانه و مستدل

بایگانی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب با موضوع «امیرالمومنین علی علیه السلام» ثبت شده است

 

 

 

َخْبَرَنِی عِصْمَةُ بْنُ عصامٍ، قَالَ: قَالَ حَنْبَلٌ: أَرَدْتُ أَنْ أَکْتُبَ کِتَابَ صِفِّینَ وَالْجَمَلَ عَنْ خَلَفِ بْنِ سَالِمٍ، فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أُکَلِّمُهُ فِی ذَاکَ وَأَسْأَلُهُ، فَقَالَ: وَمَا تَصْنَعُ بِذَاکَ وَلَیْسَ فِیهِ حَلَالٌ وَلَا حَرَامٌ؟ وَقَدْ کَتَبْتُ مَعَ خَلَفٍ حَیْثُ کَتَبَهُ، فَکَتَبْتُ الْأَسَانِیدَ وَتَرَکْتُ الْکَلَامَ، وَکَتَبَهَا خَلَفٌ، وَحَضَرْتُ عِنْدَ غُنْدَرٍ وَاجْتَمَعْنَا عِنْدَهُ، فَکَتَبْتُ أَسَانِیدَ حَدِیثِ شُعْبَةَ وَکَتَبَهَا خَلَفٌ عَلَى وَجْهِهَا ، قُلْتُ لَهُ: وَلِمَ کَتَبْتَ الْأَسَانِیدَ وَتَرَکْتَ الْکَلَامَ؟ قَالَ: أَرَدْتُ أَنْ أَعْرِفَ مَا رَوَى شُعْبَةُ مِنْهَا. قَالَ حَنْبَلٌ: فَأَتَیْتُ خَلَفًا فَکَتَبْتُهَا، فَبَلَغَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ لِأَبِی: خُذِ الْکِتَابَ فَاحْبِسْهُ عَنْهُ، وَلَا تَدَعْهُ یَنْظُرُ فِیهِ.

 

حنبل (پسر عموی احمد بن حنبل) نقل می کند که تصمیم گرفتم تا کتابی در مورد جنگ صفین و جمل با کمک و با استفاده از خلف بن سالم بنویسم.پس به نزد احمد بن حنبل آمدم تا از او در این مورد سوال کنم.احمد بن حنبل گفت : چرا می خواهی چنین کاری بکنی در حالی که در این امر نه حلالی است و نه حرامی؟ { منظور احمد این است که تصمیمت کار مهم و قابل توجهی نیست } در حالی که من اسناد مربوط به جنگ جمل و صفین را جمع آوری کرده ام و سخن گفتن در مورد آن را ترک کرده ام و خلف بن سالم آن را نوشته است و من پیش غندر (محمد بن جعفر) حاضر شدم و در نزد او مطالب را جمع آوری کردیم و من سند های حدیث شعبة در این مورد را نوشتم و خلف بن سالم آن ها را نوشت.حنبل (پسر عموی احمد بن حنبل) می گوید گفتم : چرا سند ها را نوشتی ولی سخنان مربوط به آن را ترک کردی؟ احمد بن حنبل در پاسخ می گوید : خواستم تا ببینم شعبة در مورد جمل و صفین چه چیزی روایت کرده است.حنبل (پسر عموی احمد بن حنبل) گفت : پس من به نزد خلف بن سالم رفتم و مطالب مربوط به جنگ جمل و صفین را نوشتم و خبر این کارم به احمد بن حنبل رسید و او به پدرم گفت : کتاب را از حنبل بگیر و پنهان کن و نگذار به آن نگاه کند.

 

السنة لابی بکر بن الخلال،ج2،ص464،ح723 ط دار الرایة

 

 

 

 

به راستی مگر جنگ صفین بر علیه امیر المومنین علیه السلام و وقائع ان که بسیاری از تابعین و صحاب هم با معاویه در ان شریک بودند ، چه واقعیت هایی را اشکار می کند که احمد بن حنبل از اشکار شدن ان می هراسد ؟

 

 

 

 

  • kp

دستور و ماموریت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امیرالمومنین علیه السلام  برای جنگ با معاویه و عایشه و خوارج .... به سند معتبر از مصادر اهل سنت

 

 

حدثنا عباد بن یعقوب قال نا الربیع بن سعید قال نا سعید بن عبید عن علی بن ربیعة عن علی قال عهد إلیّ رسول الله صلى الله علیه وسلم فی قتال الناکثین والقاسطین والمارقین. 
على فرمود: رسول خدا، از من براى جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین مامور کرد . 
البزار البحر الزخار (مسند البزار)، ج3، ص26ـ 27، ح774، مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت 

 
هیثمى بعد از نقل این روایت می‌گوید: 

رواه البزار والطبرانی فی الأوسط وأحد إسنادی البزار رجاله رجال الصحیح غیر الربیع بن سعید ووثقه ابن حبان. 
این روایت را بزار و طبرانى نقل کرده اند که رجال سند بکى از نقلهاى بزار، راویان صحیح بخارى هستند غیر از ربیع بن سعید که ابن حبان او را نیز توثیق کرده است. 
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص 238، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی - القاهرة 

 

ایا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امر به قتال با مومنین می کند ؟ یا اهل جمل و صفین و نهروان مومن نبودند ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • kp

 

حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ یَعْقُوبَ، قَالَ: نا السَّیِّدُ بْنُ عِیسَى، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی خَالِدٍ، عَنْ قَیْسِ بْنِ أَبِی حَازِمٍ، قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: انْفِرُوا بِنَا إِلَى بَقِیَّةِ الْأَحْزَابِ، انْفِرُوا بِنَا إِلَى مَا قَالَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، إِنَّا نَقُولُ:صَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، وَیَقُولُونَ: کَذَبَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ

به قیس بن ابی حازم گفته شد: چرا علی (علیه السلام) را دشمن می داری؟ گفت: زیرا از او شنیدم که می گفت: برای نبرد با باقی مانده احزاب برخیزید و حرکت کنید به سوی کسانی که می گویند خدا و رسولش دروغ گفتند و ما می گوییم که خدا و رسولش راست گفتند

 مسند البزار = البحر الزخار، ج 2 ص 191 ح 571

 

بررسی سندی :


عباد بن یعقوب الرواجنی:  ابن حجر: صدوق ؛ الذهبی: صادق فی الحدیث 

السید بن عیسی: توسط ابن حبان توثیقش شده . الثقات  ج 6   ص 434 رقم 8453 السید بن عیسى شیخ من أهل الکوفة

 إسماعیل بن أبی خالد الفدکی: صدوق حسن الحدیث 

قیس بن ابی حازم : ثقة

 

 

 

حدثنی إسماعیل أبو معمر نا ابن نمیر عن الأعمش قال قیل لقیس بن أبی حازم لأی شیء أبغضت علیا قال لأنی سمعته یقول انفروا معی إلى بقیة الأحزاب إلى من یقول کذب الله ورسوله ونحن نقول صدق الله ورسوله 

به قیس بن ابی حازم گفته شد: چرا علی (علیه السلام) را دشمن می داری؟ گفت: زیرا از او شنیدم که می گفت: برای نبرد با باقی مانده احزاب برخیزید و حرکت کنید به سوی کسانی که می گویند خدا و رسولش دروغ گفتند و ما می گوییم که خدا و رسولش راست گفتند
السنة لعبد الله بن أحمد  ج 2   ص 565 ح 1322


بررسی سند روایت:


إسماعیل بن إبراهیم الهذلی: ثقة

 عبد الله بن نمیر الهمدانی: ثقة

 سلیمان بن مهران الأعمش: ثقة حافظ (الحکم بن عتیبة الکندی: ثقة ثبت)

 قیس بن أبی حازم البجلی: ثقة

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • kp

 

ابن تیمیه صراحتا اعتراف به دشمنی و قتال و جنگ بسیاری از صحابه با امیر المومنین می کند و می گوید :

وأما علی فکثیر من السابقین الأولین لم یتبعوه ولم یبایعوه وکثیر من الصحابة والتابعین قاتلوه

 و اما علی علیه السلام ، پس بسیاری از سابقین اولین ، از او پیروی نکرده و با او بیعت نکردند و بسیاری از صحابه و تابعین نیز با او جنگیدند.

منهاج السنة النبویة ، ج 8 ص 234

 

 

یا در جای دیگر کتابش اینگونه تصریح می کند که :

 وَلَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ عَلِیٌّ، فَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِینَ کَانُوا یُبغِضُونَهُ وَیَسُبُّونَهُ وَیُقَاتِلُونَهُ
و بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی را داشتند و او را سب می کردند و با او می جنگیدند 
 منهاج السنه ج۷ ص۱۳۷ و ۱۳۸

 

 

یا شمس الدین ذهبی تراجم نویس و رجالی شهیر نزد اهل سنت اینگونه تصریح و اعتراف می کند که :

 وَفِیْهِمْ جَمَاعَةٌ یَسِیْرَةٌ مِنَ الصَّحَابَةِ، وَعَدَدٌ کَثِیْرٌ مِنَ التَّابِعِیْنَ وَالفُضَلاَءِ، وَحَارَبُوا مَعَهُ أَهْلَ العِرَاقِ، وَنَشَؤُوا عَلَى النَّصْبِ نَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الهَوَى

 و در بین یاران معاویه، گروه که شمردنشان آسان بود از صحابه و جمعیت زیادی از تابعین و اهل فضل بودند که همراه او با اهل عراق جنگیده و بر روش نصب (دشمنی با اهل بیت هلیهم السلام) پرورش یافته بودند، از هوای نفس به خدا پناه می بریم

سیر اعلام النبلاء.ج3 ص128.ط موسسة الرسالة

 

 

 

 

ذهبی به صراحت نام تعدادی از صحابه که در جنگ صفین علنا به دشمنی و جنگ و قتال با امیر المومنین علیه السلام پرداختند ، را ذکر می کند :


«وشهد صفین ‌مع ‌معاویة من الصحابة: عمرو بن العاص السهمی، وابنه عبد الله، وفضالة بن عبید الأنصاری، ومسلمة بن مخلد، والنعمان بن بشیر، ومعاویة بن حدیج الکندی، وأبو غادیة الجهنی قاتل عمار، وحبیب بن مسلمة الفهری، وأبو الأعور السلمی، وبسر بن أرطأة العامری»

«سیر أعلام النبلاء» (راشدون/ ص 268 ط الرسالة)

 

و ذهبی در همانجا به تعدادی از صحابه که بر اثر دشمنی و جنگ با امیر المومنین در صفین کشته شده اند اشاره می کند :

«وقتل مع معاویة: ذو الکلاع، وحوشب ذو ظلیم، وحابس بن سعد الطائی قاضی حمص، وعمرو بن الحضرمی، وعبید الله بن عمر بن الخطاب العدوی، وعروة بن داود، وکریب بن الصباح الحمیری»

«سیر أعلام النبلاء» (راشدون/ ص 268 ط الرسالة)
 

 

ذهبی در جای دیگر کتابش به صراحت اذعان می کند که :

نواصب وهم الذین حاربوا علیا یوم صفین
نواصب کسانی هستند که با علی ( علیه السلام ) در روز صفین جنگیدند
” سیر اعلام النبلاء ” ج ۵ ص ۳۷۴”

 

 

یا جایی که ابن تیمیه اینگونه به دستور سب حضرت توسط معاویه ملعون عامل جنگ با حضرت در صفین اشاره می کند :

لما أمره معاویة بالسب فأبى فقال ما منعک أن تسب علی بن أبی طالب ؟ فقال ثلاث قالهن رسول الله صلى الله علیه وسلم فلن أسبه لأن یکون لی واحدة منهن أحب إلی من حمر النعم الحدیث ، فهذا حدیث صحیح رواه مسلم فی صحیحه ... .
اما روایت سعد : هنگامی که معاویه به سعد بن أبی وقاص فرمان که داد که علی علیه السلام را سبّ نماید ، وی از سبّ علی علیه السلام خودداری کرد . معاویه گفت : چه چیزی تو را از سب ودشنام دادن به علی باز می دارد؟ سعد گفت : سه فضیلت از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در شأن على علیه السّلام شنیدم که با توجه به آن ها، هیچگاه به سبّ و دشنام اقدام نمى‏کنم که اگریکى از آن سه خصلت را در حق من فرموده بود براى من بهتر و ارزنده‏تر از شتران سرخ مو بود ،این حدیث صحیحی است که مسلم در صحیحش آن را نقل کرده است

منهاج السنة ، ج3 ، ص15 ، ط دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1420 هـ .


 

 

 

مغیره بن شعبه 

ذهبی در شرح حال مغیره ن شعبه صراحتا او را از صحابه می شمارد :

المُغِیْرَةُ بنُ شُعْبَةَ...مِنْ کِبَارِ الصَّحَابَةِ ...شَهِدَ بَیْعَةَ الرُّضْوَانِ.

مغیره بن شعبه از بزرگان صحابه بود و در بیعت رضوان حاضر بود.

سیر أعلام النبلاء جلد 3 صفحه 21.الناشر : مؤسسة الرسالة.

 


 عن شعبة عن مسعر عن زیاد بن علاقة عن عمه: " أن المغیرة بن شعبة سب علی بن أبی طالب، فقام إلیه زید بن أرقم فقال: یا مغیرة! ألم تعلم أن رسول الله صلى الله علیه وسلم نهى عن سب الأموات؟ فلم تسب علیا وقد مات؟ ! "، وقال: " صحیح على شرط مسلم "، ووافقه الذهبی.
قلت: وهو کما قالا

مغیره بن شعبه به حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) فحش داد ، سپس زید بن أرقم برخاست و گفت: ای مغیره ، آیا تو نمیدانی که رسول خدا (ص) نهی کرده است از فحش به مُردگان و علی (ع) مُرده است این روایت را حاکم نیشابوری نقل کرده ا ست و گفته است: «این روایت صحیح است بر شرط صحیح مسلم» ، ذهبی نیز همین نظر را داشته است و من (ألبانی) میگویم: همانطور است که «حاکم» و «ذهبی» گفته اند.

 

 سلسلة الأحادیث الصحیحة جلد 5 صفحه 521.

 

لَمَّا خَرَجَ مُعَاوِیَةُ مِنَ الْکُوفَةِ اسْتَعْمَلَ الْمُغِیرَةَ بْنَ شُعْبَةَ، قَالَ : فَأَقَامَ خُطَبَاءَ یَقَعُونَ فِی عَلِیٍّ، قَالَ : وَأَنَا إِلَى جَنْبِ سَعِیدِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ نُفَیْلٍ ، قَالَ : فَغَضِبَ، فَقَامَ، فَأَخَذَ بِیَدِی، فَتَبِعْتُهُ، فَقَالَ : أَلَا تَرَى إِلَى هَذَا الرَّجُلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الَّذِی یَأْمُرُ بِلَعْنِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ ؟.....

 

آنگاه که معاویه از کوفه خارج شد مغیرة بن شعبه را والی آنجا نمود. او نیز گویندگان را وامی‏داشت که علی علیه‏السلام را بر منابر لعن کنند. سعید بن زید که آنجا بود در غضب شد و گفت: آیا نمی‏بینی که این مرد(مغیره) ظالم دستور به لعن مردی از اهل بهشت می‏دهد؟...


مسند احمد بن حنبل ج۳ ص۱۸۵
تحسین روایت توسط شعیب ارنووط
تصحیح توسط احمد شاکر

 

 

عمرو بن عاص :

یا در روایتی صحیح بزرگان نزد اهل سنت این گونه از عمرو بن عاص نقل می کنند که :

فَصَعِدَ عَمْرٌو الْمِنْبَرَ فذکر عَلِیًّا وَوَقَعَ فیه ...

پس عمرو بن عاص از منبر بالا رفت و شروع به توهین به امیرالمومنین علیه السلام کردد 

رواه الطبرانی عن شیخه زکریا بن یحیى الساجی قال الذهبی أحد الأثبات ما علمت فیه جرحا أصلا ... وبقیة رجاله رجال الصحیح

مجمع الزوائد ج7 ص247 الناشر: مکتبة القدسی، القاهرة

 

 

بسر بن ارطاة

فرمانده لشکر معاویه که جنایات و دشمنی او با امیر المومنین علیه السلام بر هیچ کس پوشیده نیست 

 

ذهبی و تصریح به صحابی بودن او

الأمیر أبو عبد الرحمن القرشی العامری الصحابی نزیل دمشق

سیر أعلام النبلاء - ط الرسالة (الذهبی، شمس الدین) ، جلد : 3 ، صفحه : 409

 

 

و به اعتراف ابن عبد البر رجالی و تراجم نویس شهیر نزد اهل سنت بسر از طرف معاویه مامور و تشویق به جنگ و به شهادت رساندن حضرت شده بود !

وکان ‌مع ‌معاویة ‌بصفین، فأمره أن یلقى علیا فی القتال، وقال له: سمعتک تتمنى لقاءه فلو أظفرک الله به وصرعته حصلت على دنیا وآخره !

الاستیعاب ج 1 ص 164 الناشر: دار الجیل، بیروت - لبنان 

المحقق: علی محمد البجاوی

 

 

و...........
 

حال سوال می کنیم 

 

ایا مگر نه این است که به اذعان بزرگان نزد اهل سنت پیامبر اکرم فرمودند :

قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
من سب علیا فقد سبنی و من سبنی فقد سب الله تعالی.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: هر کس علی علیه السلام را فحش دهد من را فحش داده و هر کس من را فحش دهد به تحقیق خدا را فحش داده است. 

المستدرک علی الصحیحین ج3 ص 131

 

 

 

قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.

امیر المومنین علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .

صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78

 

 


أن رسول  الله (صلى الله علیه وآله وسلم) قال : والذی نفسی بیده لا یبغضنا أهل البیت رجل إلا أدخله الله النار .

رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : قسم به کسی که جانم در دست اوست ، هیچ کس ما اهل بیت را  دشمن نمی دارد ، مگر اینکه خداوند او را در آتش وارد می کند .

 

السلسلة الاحادیث الصحیحه ، ج5 ص643، مکتبة المعارف – الریاض .

صحیح ابن حبان‌، ج15 ص435 .

 

 

4714-حَدَّثَنَاهُ أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ، ثنا الْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدٍ الدُّورِیُّ، ثنا مَالِکُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، ثنا أَسْبَاطُ بْنُ نَصْرٍ الْهَمْدَانِیُّ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّدِّیِّ، عَنْ صُبَیْحٍ، مَوْلَى أُمِّ سَلَمَةَ، عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهُ قَالَ لِعَلِیٍّ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ: «أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ، وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ»

المستدرک على الصحیحین : الحاکم، أبو عبد الله    جلد : 3  صفحه : 161

 

 

ایا مگر نه این است که به اعتراف بزرگان اهل سنت پیامبر اکرم فرمودند :

«عادی الله من عادی علیا»

هر کسی با علی علیه السلام دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده است.

صحیح الجامع الصغیر وزیادته، الألبانی، جلد 2، صفحه 735

ألبانی سند روایت را تصحیح کرده است.

 

 

و اما دشمنی با خداوند در قرآن کریم : 

 

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ ... فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ ﴿98 البقرة﴾

 

وَیَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿19 فصلت﴾

 

ذَلِکَ جَزَاء أَعْدَاء اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِیهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاء بِمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ ﴿28 فصلت﴾

 

  • kp

 

 

ابن تیمیه تصریح می کند که بسیاری از صحابه و تابعین با امیرالمومنین علیه السلام دشمنی می کردند

 وَلَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ عَلِیٌّ، فَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِینَ کَانُوا یُبغِضُونَهُ وَیَسُبُّونَهُ وَیُقَاتِلُونَهُ
و بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی را داشتند و او را سب می کردند و با او می جنگیدند 
 منهاج السنه ج۷ ص۱۳۷ و ۱۳۸

 

 

 

یا جایی که ابن تیمیه اینگونه به دستور سب حضرت توسط معاویه ملعون اشاره می کند :

لما أمره معاویة بالسب فأبى فقال ما منعک أن تسب علی بن أبی طالب ؟ فقال ثلاث قالهن رسول الله صلى الله علیه وسلم فلن أسبه لأن یکون لی واحدة منهن أحب إلی من حمر النعم الحدیث ، فهذا حدیث صحیح رواه مسلم فی صحیحه ... .
اما روایت سعد : هنگامی که معاویه به سعد بن أبی وقاص فرمان که داد که علی علیه السلام را سبّ نماید ، وی از سبّ علی علیه السلام خودداری کرد . معاویه گفت : چه چیزی تو را از سب ودشنام دادن به علی باز می دارد؟ سعد گفت : سه فضیلت از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در شأن على علیه السّلام شنیدم که با توجه به آن ها، هیچگاه به سبّ و دشنام اقدام نمى‏کنم که اگریکى از آن سه خصلت را در حق من فرموده بود براى من بهتر و ارزنده‏تر از شتران سرخ مو بود ،این حدیث صحیحی است که مسلم در صحیحش آن را نقل کرده است

منهاج السنة ، ج3 ، ص15 ، ط دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1420 هـ .
 

 

 

 

ابن اثیر مورخ شهیر  نزد اهل سنت هم اذعان و تصریح می کند که یکی از شروط امام حسن مجتبی برای معاویه ملعون عدم  سب معاویه نسبت به امیرالمومنین علیه السلام بود که معاویه ملعون به ان وفا نکرد :

وکان الذی طلب الحسن من معاویة أن یعطیه ما فی بیت مال الکوفة ومبلغه خمسة آلاف وخراج دارابجرد من فارس وأن لا یشتم علیا فلم یجبه إلی الکف عن شتم علی فطلب أن لا یشتم وهو یسمع فأجابه إلی ذلک ثم لم یف له به أیضا

«و آن چیزهایی که حسن علیه السلام از معاویه خواست، این بود که موجودی خزانه کوفه را به وی تحویل بدهد که مبلغ آن 5000 بود  و همچنین مالیات دارابگرد فارس را به وی بدهد و همچنین علی علیه السلام  را ناسزا نگوید. [معاویه همه شرطها را قبول کرد، ولی] شرط ناسزا نگفتن را نپذیرفت؛ لذا [امام حسن علیه السلام ] از وی خواست که در حضور وی، امیرالمومنین علیه السلام  را ناسزا نگوید. معاویه ابتدا این شرط را قبول کرد، ولی بعدا به آن نیز وفا نکرد.

الکامل فی التاریخ  ج 3   ص 272 و المختصر فی أخبار البشر  ج 1   ص 126

 

 

 

ابن کثیر دمشقی در کتاب "البدایة و النهایة"این گونه تصریح می کند که :

وکلهم قد کان ناصبیا     إلا الامام عمر التقیا

و همه (خلفای) بنی امیه غیر از عمر بن عبدالعزیز ناصبی بودند

البدایة و النهایة.ج15 ص330.ط دار ابن کثیر

 

 

 

ذهبی در توصیف بنی امیه می گوید :

فی آل مروان نصب ظاهر سوى عمر بن عبد العزیز ... .
مروانیان غیر از عمربن عبد العزیز دشمن علی بودند

سیر اعلام النبلاء ، ج 5 ، ص113

 

 

ذهبی نقل می کند وقتی امام سجاد علیه السلام از مروان بن حکم علت ناسزا گفتنش به امیر المومنین علیه السلام را می پرسند او می گوید چون کار ما جز با این کار جلو نمی رود !!

وروی عُمَر بْن عَلِیِّ بْن الْحُسَیْنِ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ مروان: مَا کان فی القوم أدفع عَنْ صاحبنا من صاحبکم - یعنی علیًّا - عَنْ عثمان، قَالَ: فَقُلْتُ: مَا بالُکُم تسُبُّونه على المنابر! قَالَ: لَا یستقیم الأمر إلّا بذلک، رواه ابن أبی خَیْثَمَة. بإسناد قویٍّ، عَنْ عُمَر.

امام سجاد﴿علیه السلام﴾ به مروان فرمود :«چرا امام علی را بر روی منبرها دشنام‌ میدهید»؟ مروان گفت:«جز با آن، کار پیش نمیرود!»

تاریخ الإسلام، شمس الدین ذهبی ، تحقیق بشار (ج2/ ص254)

 

 

ابن کثیر در مورد مروان بن حکم حاکم معاویه تصریح می کند که :

وَلَمَّا کَانَ مُتَوَلِّیًا عَلَى الْمَدِینَةِ لِمُعَاوِیَةَ کَانَ یَسُبُّ عَلِیًّا کُلَّ جُمُعَةٍ عَلَى الْمِنْبَرِ، 

 و هنگامی که او والی مدینه برای معاویه بود، هر جمعه بر منبر به حضرت علی -علیه السّلام- را سب می کرد..

 البدایه و النهایه ج۱۱ ص۷۱۲

 

 

 

یا ابی الفداء در تاریخش می نویسد :

کان خلفاء بنی أمیة یسبون علیاً رضی الله عنه من سنة إِحدى وأربعین وهی السنة التی خلع الحسن فیها نفسه من الخلافة إلى أول سنة تسع وتسعین آخر أیام سلیمان بن عبد الملک فلما ولی عمر أبطل ذلک وکتب إِلى نوابه بإبطاله ... .
خلفای بنی امیه از سال چهل ویک که سال خلع حسن بن علی از خلافت بود تا سال نودونه آخرین روزهای حکومت سلیمان بن عبد الملک و آغاز حکومت عمر بن عبد العزیز ، علی (علیه السلام) را سب ولعن می‌کردند

تاریخ أبی الفداء ، فصل فی ذکر إبطال عمر بن عبد العزیز سب علی بن أبی طالب علی المنابر ، ج1 ،‌ ص287 .
 

 

 

 

أقامها عمر بن عبد العزیز حین آلت الخلافة إلیه مقام ما کانو بنو أمیة غضب الله تعالى علیهم یجعلونه فی أواخر خطبهم من سب علی کرم الله تعالى وجهه ولعن کل من بغضه وسبه وکان ذلک من أعظم مآثره رضی الله تعالى عنه .
عمر بن عبد العزیز ، زمانی که به خلافت رسید ،‌ احسان و نیکوکاری را به جای ناسزاگویی به علی (علیه السلام) قرار داد وزنده کرد، بنی امیه که غضب خداوند بر آن‌ها باد ، در پایان خطبه‌های نماز جمعه تا زمان عمر بن عبد العزیز به علی (علیه السلام) ناسزا می‌گفتند که این از بهترین آثار و افتخار عمر بن عبد العزیز به شمار می‌رود .

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، آلوسی ، ج7 ، ص456 ، ط الأولی ، دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1422 هـ .
 

 

 

یا ابن خلدون مورخ شهیر نزد اهل سنت این گونه تصریح می کند :

وکان بنو أمیة یسبون علیا فکتب عمر إلى الآفاق بترک ذلک .
بنی امیه به علی (علیه السلام) ناسزا می‌گفتند تا این که عمر بن عبد العزیز به تمام سرزمین‌ها نامه نوشت و دستور به ترک آن داد .

تاریخ ابن خلدون ، ج3 ، ص75 .
 

 

 

 

یا ابن العمرانی در الإنباء فی تاریخ الخلفاء تصریح می کند :
وکان بنی امیة کلهم یلعنون علیا ـ صلوات الله علیه وسلامه ـ علی المنبر ، فمذ ولی عمر بن عبد العزیز قطع تلک اللعنة .

تمامی بنی امیه ، علی (علیه السلام) را بر فراز منبرها لعن می‌کردند ، تا زمانی که عمر بن عبد العزیز به حکومت رسید و دستور به ترک آن داد .
الإنباء فی تاریخ الخلفاء ، ابن العمرانی ، ص51 ، ط الأولی ، دار الآفاق العربیة ، مصر ، 1419 هـ .

 

 

 

 

یا نویری در کتب معروفش این گونه اذعان می کند :

وکان من أول ما ابتدأ به عمر بن عبد العزیز أن ترک سب علی بن أبی طالب رضی الله عنه على المنابر، وکان یسب فی أیام بنی أمیة إلى أن ولی عمر فترک ذلک .
نخستین کاری که عمر بن عبد العزیز انجام داد ، این بود که ناسزاگویی به علی بن أبی طالب (علیه السلام) را بر فراز منبرها ترک کرد ، در زمان بنی امیه علی (علیه السلام) را سب می‌کردند ؛ اما هنگامی که عمر بن عبد العزیز خلیفه شد ، آن را ترک کرد .

نهایة الأرب فی فنون الأدب ، النویری ، ج21 ، ص216 ، ط الأولی ، دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1424 هـ .
 

 

 

جلال الدین سیوطی در تاریخ الخلفاء اعتراف و تصریح می کند :
کان بنو أمیة یسبون علی بن أبی طالب فی الخطبة فلما ولی عمر ابن عبد العزیز أبطله وکتب إلى نوابه بإبطاله .

بنی امیه ، به علی بن أبی طالب (علیه السلام) در خطبه‌های نماز دشنام می‌دادند ؛ اما هنگامی که عمر بن عبد العزیز به خلافت رسید ، این عمل را ترک کرد و به فرماندارانش دستور ترک آن را داد .

تاریخ الخلفاء ، السیوطی ، ص194 ، ط الأولی ، مصر ، دار الفجر للتراث ، 1420 هـ .
 

 

 

ابن اثیر جزری مورخ شهیر نزد اهل سنت هم اعتراف می کند که :

کان بنو أمیة یسبون أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام إلى أن ولی عمر بن عبد العزیز فترک ذلک وکتب إلى العمال فی الآفاق بترکه .
بنی امیه به علی دشنام می دادند ؛ تا زمانی که عمر بن عبد العزیز به حکومت رسیده این کار را ترک نمود و به نقاط مختلف بخشنامه کرد که این کار را ترک کنند .

الکامل فی التاریخ ، حوادث سال 99 هـ ، ج5 ، ص42 .
 

 

 

خیر الدین الزرکلی تراج نویس معروف نزد اهل سنت هم اینگونه تصریح می کند :

وولی الخلافة بعهد من سلیمان سنة 99 ه‍ ، فبویع فی مسجد دمشق . وسکن الناس فی أیامه ، فمنع سب علی بن أبی طالب ( وکان من تقدمه من الأمویین یسبونه على المنابر ) .


عمر بن عبد العزیز ، در سال 99 هـ بعد از سلیمان خلافت را به دست گرفت ، مردم در مسجد دمشق با وی بیعت کردند ، مردم در زمان وی آرام بودند ، پس وی از ناسزاگویی به علی بن أبی طالب (علیه السلام) که حاکمان پیش از وی از بنی امیه بر فراز منبرها انجام می دادند ، جلوگیری کرد .

الأعلام ، خیر الدین الزرکلی ، ج 5 ، ص50 .
 

 

 

شیخ محمود سعید بن ممدوح سنی مذهب هم این گونه تصریح می کند که :
الآثار فی هذه الجریمة البشعة وأخبارها الشنیعة متواترة ، وهذه عظیمة تصغر عندها العظائم ، وجریمة تصغر عندها الجرائم وشنیعة تتلاشی أمام بشاعتها الشنائع .

دلایل و شواهد بر این گناه و خطای زشت بی‌شمار و متواتر است . ومی توان گفت که این جنایت خشن به اندازه‌ای سنگین است که دیگر جنایات بزرگ در برابرش کوچک و غیر قابل دیدن است .

غایة التبجیل ، محمود سعید ، ص283 ، ط الأولی ، مکتبة الفقیه ، الإمارات ، 1425 هـ .
 

 

 

حال سوال می کنیم 

 

ایا مگر نه این است که به اذعان بزرگان نزد اهل سنت پیامبر اکرم فرمودند :

قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
من سب علیا فقد سبنی و من سبنی فقد سب الله تعالی.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: هر کس علی علیه السلام را فحش دهد من را فحش داده و هر کس من را فحش دهد به تحقیق خدا را فحش داده است. 

المستدرک علی الصحیحین ج3 ص 131

 

 

 

قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.

امیر المومنین علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .

صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78

 

 

 

ایا مگر نه این است که به اعتراف بزرگان اهل سنت پیامبر اکرم فرمودند :

«عادی الله من عادی علیا»

هر کسی با علی علیه السلام دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده است.

صحیح الجامع الصغیر وزیادته، الألبانی، جلد 2، صفحه 735

ألبانی سند روایت را تصحیح کرده است.

 

 

و اما دشمنی با خداوند در قرآن کریم : 

 

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ ... فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ ﴿98 البقرة﴾

 

وَیَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿19 فصلت﴾

 

ذَلِکَ جَزَاء أَعْدَاء اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِیهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاء بِمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ ﴿28 فصلت﴾

 

 

 

 

  • kp

خبر دادن رسول اکرم از خیانت کردن امت به امیر المومنین علیه السلام بعد از ایشان

 

در این روایت حضرت فرمودند ستغدر بک و از سین استفاده کرده اند یعنی اینده نزدیک ...! #سقیفه

 

عَنْ حَیَّانَ الْأَسَدِیِّ، سَمِعْتُ عَلِیًّا یَقُولُ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ الْأُمَّةَ سَتَغْدِرُ بِکَ بَعْدِی، وَأَنْتَ تَعِیشُ عَلَى مِلَّتِی، وَتُقْتَلُ عَلَى سُنَّتِی، مَنْ أَحَبَّکَ أَحَبَّنِی، وَمَنْ أَبْغَضَکَ أَبْغَضَنِی، وَإِنَّ هَذِهِ سَتُخَضَّبُ مِنْ هَذَا یَعْنِی لِحْیَتَهُ مِنْ رَأْسِهِ

حیان اسدی می گوید از امیرالمومنین علیه السلام شنیدم که فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: امت پس از من به تو خیانت می‌کنند در حالی که تو بر اساس دین من زندگی کرده و بر روش و سنت من کشته می‌شوی. کسی که تو را دوست بدارد مرا دوست داشته، و کسی که تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است و به زودی محاسنت از خون سرت رنگین خواهد شد

المستدرک علی الصحیحین.ج3 ص153.ط دار الکتب العلمیة

 

 

 

 

  • kp

 

قَالَ: وَمَرَّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، فَقَالَ: " الْحَقُّ مَعَ ذَا الْحَقُّ مَعَ ذَا

رَوَاهُ أَبُو یَعْلَى، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ

در حالی که علی بن أبی طالب از آن جا گذشت، پس رسول خدا صلی الله علیه وآله گفت: حق با او است، حق با او است ....

مجمع الزوائد ومنبع الفوائدج7/ 235 ص ، الناشر: مکتبة القدسی القاهرة

 

 

 

قَالَ (لِی) رَسُولُ اللَّهِ  : ....اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَهُ ‌حَیْثُ ‌دَارَ

ابن عساکر بعد از این حدیث می گوید : هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ

کتاب الأربعین فی مناقب أمهات المؤمنین ص86 الناشر: دار الفکر - دمشق

 

 

 

سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: "عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ".

ام سلمه رضی الله عنها : از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که فرمود:

علی همراه قرآن است و قرآن نیز همراه با علی (علیه‌السّلام) است. هیچگاه علی (علیه‌السّلام) از قرآن و قرآن از علی (علیه‌السّلام)، جدا نمی‌شوند تا این‌که کنار حوض کوثر بر من وارد شوند

مستدرک حاکم،ج3،ص134

التعلیق - من تلخیص الذهبی

٤٦٢٨صحیح

این حدیث را هم حاکم و هم ذهبی صحیح دانسته اند.

 

 

شاه عبد الولی دهلوی عالم مشهور سلفی و متعصب  هم در کتابی که به زبان فارسی  بر علیه شیعه نوشته این گونه اذعان می کند :

حدیث دهم "رحم الله علیا اللهم أدر الحق معه حیث دار" این حدیث را نیز اهل سنت على الرأس والعین قبول دارند.

 تحفه اثنا عشریه، ص 396

 

 

او در اثر دیگرش حتی اذعان و اعتراف می کند که این حدیث دلالت بر عصمت امیر المومنین علیه السلام می کند

زمانی که عصمت به حد تمام و کمال برسد، افعال انسان تماما حق است. من نمی گویم اعمال انسان در این حالت مطابق حق است، بلکه می گویم عین حق است. بلکه حق امری است که از آن افعال منعکس می گردد؛ مانند ساطع شدن نور از خورشید و رسول خدا صلی الله علیه وآله آنگاه که به درگاه خداوند برای علی علیه السلام دعا کرد و فرمود: «خداوندا حق را با او هر جا که بود قرار ده.» به این مطلب اشاره کرد و پیامبر صلی الله علیه وآله نفرمود: «هرجا که حق بود علی علیه السلام را در آن جا قرار ده

التفهیمات الإلهیة، ج 2، ص 22

 

 

 

فخر رازی هم ضمن اذعان به اصل صدور روایت این گونه می نویسد :

فقد ثبت بالتواتر، ومن اقتدى فی دینه بعلی بن أبی طالب فقد اهتدى، والدلیل علیه قوله علیه السلام: اللهم أدر الحق مع علی حیث دار.

به درستى و با روایات متواتر ثابت شده است که هرکس در دینش به على بن أبى طالب علیهما السلام اقتدا کند، به راستى که هدایت شده است. دلیل بر این مطلب این سخن رسول خدا صلى الله علیه وآله است که فرمود: «خدایا حق را بر مدار على بگردان، هر جا که او باشد.»
التفسیر الکبیر، ج۱، ص۱۸۰، الناشر: دار إحیاء التراث العربی بیروت.

 

 

 

ابن تیمیه ناصبی هم می گوید این حدیث را هیچ کس حتی بصورت ضعیف هم نقل نکرده!! چون این حدیث اگر نقل شده باشد دلالت بر عصمت علی (علیه السلام ) خواهد داشت

 

وابن تیمیه می گوید  : فإن هذا الحدیث لم یروه أحد عن النبی صلی الله علیه وسلم لا بإسناد صحیح ولا ضعیف ........لو دار الحق مع علی حیثما دار لوجب أن یکون معصوما کالنبی صلی الله علیه وسلم

این حدیث را هیچ کس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نقل نکرد است نه با سند صحیح و نه با سند ضعیف  ............حق بر مدار هیچ کسی جز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نمی چرخد و اگر حق بر مدار علی (علیه السلام) بچرخد، واجب است که او همانند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) معصوم باشد.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج4، ص238ـ239، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولی، 1406هـ.

 

 

 

 

 

 

  • kp

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکب فیها نجا ومن تخلف عنها غرق

مَثَل اهل بیت من مَثَل کشتی نوح علیه السلام است که هرکس در آن سوار شود، نجات می یابد و هرکس از آن تخلف کند، غرق می شود

المعجم الکبیر  ج 12   ص 34 ح 12388

کشف الأستار عن زوائد البزار للهیثمی ، ج 3 ص 222 ح 2613  شامله

المعرفة والتاریخ  ج 1   ص 121

تاریخ بغداد للخطیب ج 12   ص 91 ح 6507

و....

 

 

حافظ سخاوی سند این روایت را بخاطر کثرت طرقش حسن می داند :

فی الباب عن ابن عباس ، وابن الزبیر ، وأبی سعید الخدری - رضی الله عنهم - وبعضها یقوی بعضا ولذلک حسنته

این روایت، از ابن عباس، ابن زبیر و ابو سعید خدری نقل شده است که طرقش یکدیگر را تقویت می کنند و به همین خاطر، من این حدیث را تحسین کردم

 البلدانیات  ج 1   ص 189 الناشر: دار العطاء - الریاض

 

ابن هجر هیتمی ضمن تصریح به بودن این حدیث در صحیح مسلم (که امروزه حذف شده ) می گوید :

وجاء من طرق عدیدة یقوی بعضها بعضا ( إنما مثل أهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح من رکبها نجا ) وفی روایة مسلم ( ومن تخلف عنها غرق )

از طرق متعددی که یکدیگر را تقویت می کنند، نقل شده است که: «همانا مثل اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح علیه السلام است که هر کس در آن سوار شود، نجات می یابد» و در روایت مسلم آمده است که: «و هرکس از آن تخلف کند، غرق می شود.

 الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة  ج 2   ص 445 الناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان

 

 

ملا علی قاری حنفی این روایت را صحیح و غیر قابل رد می داند :

وأن هذا الحدیث صحیح لا مجال للرد فیه

مرقاة المفاتیح  ج 9 ص 3988 مکتبه الشامله الناشر: دار الفکر، بیروت - لبنان

 

 

 

ابوبکر اجری شافعی که ذهبی از او به عنوان( الامام المحدث القدوة شیخ الحرم الشریف) یاد می کند ضمن مسلم دانستن صحت حدیث اینچنین اذعان می کند :

ومن أحب أهل بیت رسول الله الطیبین وتولاهم وتعلق بأخلاقهم وتأدب بآدابهم فهو على المحجة الواضحة والطریق المستقیم والأمر الرشید ، ویرجى له النجاة کما قال النبی مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح علیه السلام من رکبها نجا ، ومن تخلف عنها هلک

و هرکس اهل بیت پاک رسول خدا صلی الله علیه وآله را دوست بدارد و از آنها پیروی کند و به اخلاق ایشان پیوند بخورد و متأدب به آداب آنها شود، او بر راه آشکار و صراط مستقیم و هدایت است و امید نجات او می باشد، همانطور که پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: مثل اهل بیت من مانند کشتی نوح علیه السلام است که هر که بر آن سوار شود، نجات یابد و هر که جا بماند، از بین می رود.

الشریعة  ج 5   ص 2223 الناشر: دار الوطن - الریاض، المکتبة الشاملة

 

 

احمد زینى دحلان از فقهاء و مورخین شافعی هم اینگونه اذعان می کند که :

وصحّ عنه صلّى الله علیه وسلم من طرق کثیرة انه قال انما مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق وفی روایة هلک ومثل اهل بیتی فیکم کمثل باب حطة فی بنی اسرائیل من دخله غفر له

و صحیح است از رسول خدا صلی الله علیه وآله از طرق بسیاری که آن حضرت فرمودند: همانا مثل اهل بیت من در میان شما، همانند مثل کشتی نوح علیه السلام است که هرکس در آن سوار شود، نجات می یابد و هرکس از آن تخلف کند، غرق می شود و در روایتی آمده است که هلاک می شود و مثل اهل بیت من در میان شما همانند مثل باب حطه در بنی اسرائیل است که هرکس داخلش شود، بخشیده می شود

الفتح المبین فی فضائل الخلفاء الراشدین وأهل البیت الطاهرین، باب فضائل اهل البیت ، ص 154

 

 

  • kp

ابن اسحاق مورخ و محدث بزرگ نزد اهل سنت :

 

رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ..قَالَ: وَکَانَ عَامَّةُ الْمُهَاجِرِینَ وَجُلُّ الأَنْصَارِ لا یَشُکُّونَ أَنَّ عَلِیًّا هُوَ صَاحِبُ الأَمْرِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ﷺ

وعموم مهاجرین واڪثر انصار شک نداشتند که علی بن ابی طالب صاحب امر(خلیفه) بعد از رسول الله ﷺ است

 

الموفقیات، الزبیر بن بکار ج:۱ ص:465

http://lib.efatwa.ir/42285/1/220

 


 

 

 

  • kp

 لا یُمْکِن أن نُخَطِّئَ الصحابة رضی الله عنهم فی بیعة أبی بکر رضی الله عنه، ونُصَوِّب علی بن أبی طالب رضی الله عنه فیما رأى؛ لأن ما رآه علی رضی الله عنه مُخالِف لظاهر ما جاءت به السُّنَّة، وهو أنَّهُ أحقُّ من أبی بکر رضی الله عنه وغیره؛ لقرابته من رسول الله صلى الله علیه وسلم ...
 

مضمون ترجمه : ممکن نیست که صحابه را در خصوص بیعت با ابوبکر خطاکار بدانیم و نظر امام علی را صحیح بشماریم!
چرا که نظر امام علی مخالف با سنت بود زیرا امام علی معتقد بود به دلیل خیشاوندی با پیامبر  خلافت حق ایشان است .

 

 التعلیق على صحیح مسلم، ج٩، ص٨٠

 

 

این در حالیست که به اعتراف بزرگان اهل سنت به تواتر ثابت است که هر کس به امیرالمومنین علی علیه السلام اقتدا کند رستگار میشودچون پیامبر اکرم فرمدند خدایا حق را دائر مدار علی علیه اسلام قرار بده


فخررازى مفسر مشهور اهلسنت میگوید
فقد ثبت بالتواتر و من اقتدى فی دینه بعلى بن أبی طالب فقد اهتدى و الدلیل علیه قوله  (النبی) علیه السلام : اللهم أدر الحق مع علی حیث دار

به تواتر ثابت شده است که هر کس به علی اقتدا کند رستگار می شود چون پیامبر اکرم فرمدند خدایا حق را دائر مدار علی علیه اسلام قرار بده


 التفسیر الکبیر ج1، ص168

 

  • kp