مشکات الولایه پاسخ به شبهات و معارف ، مودبانه و مستدل

بایگانی
آخرین مطالب

۲۷ مطلب با موضوع «عدالت صحابه» ثبت شده است

 

 

 

َخْبَرَنِی عِصْمَةُ بْنُ عصامٍ، قَالَ: قَالَ حَنْبَلٌ: أَرَدْتُ أَنْ أَکْتُبَ کِتَابَ صِفِّینَ وَالْجَمَلَ عَنْ خَلَفِ بْنِ سَالِمٍ، فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أُکَلِّمُهُ فِی ذَاکَ وَأَسْأَلُهُ، فَقَالَ: وَمَا تَصْنَعُ بِذَاکَ وَلَیْسَ فِیهِ حَلَالٌ وَلَا حَرَامٌ؟ وَقَدْ کَتَبْتُ مَعَ خَلَفٍ حَیْثُ کَتَبَهُ، فَکَتَبْتُ الْأَسَانِیدَ وَتَرَکْتُ الْکَلَامَ، وَکَتَبَهَا خَلَفٌ، وَحَضَرْتُ عِنْدَ غُنْدَرٍ وَاجْتَمَعْنَا عِنْدَهُ، فَکَتَبْتُ أَسَانِیدَ حَدِیثِ شُعْبَةَ وَکَتَبَهَا خَلَفٌ عَلَى وَجْهِهَا ، قُلْتُ لَهُ: وَلِمَ کَتَبْتَ الْأَسَانِیدَ وَتَرَکْتَ الْکَلَامَ؟ قَالَ: أَرَدْتُ أَنْ أَعْرِفَ مَا رَوَى شُعْبَةُ مِنْهَا. قَالَ حَنْبَلٌ: فَأَتَیْتُ خَلَفًا فَکَتَبْتُهَا، فَبَلَغَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ لِأَبِی: خُذِ الْکِتَابَ فَاحْبِسْهُ عَنْهُ، وَلَا تَدَعْهُ یَنْظُرُ فِیهِ.

 

حنبل (پسر عموی احمد بن حنبل) نقل می کند که تصمیم گرفتم تا کتابی در مورد جنگ صفین و جمل با کمک و با استفاده از خلف بن سالم بنویسم.پس به نزد احمد بن حنبل آمدم تا از او در این مورد سوال کنم.احمد بن حنبل گفت : چرا می خواهی چنین کاری بکنی در حالی که در این امر نه حلالی است و نه حرامی؟ { منظور احمد این است که تصمیمت کار مهم و قابل توجهی نیست } در حالی که من اسناد مربوط به جنگ جمل و صفین را جمع آوری کرده ام و سخن گفتن در مورد آن را ترک کرده ام و خلف بن سالم آن را نوشته است و من پیش غندر (محمد بن جعفر) حاضر شدم و در نزد او مطالب را جمع آوری کردیم و من سند های حدیث شعبة در این مورد را نوشتم و خلف بن سالم آن ها را نوشت.حنبل (پسر عموی احمد بن حنبل) می گوید گفتم : چرا سند ها را نوشتی ولی سخنان مربوط به آن را ترک کردی؟ احمد بن حنبل در پاسخ می گوید : خواستم تا ببینم شعبة در مورد جمل و صفین چه چیزی روایت کرده است.حنبل (پسر عموی احمد بن حنبل) گفت : پس من به نزد خلف بن سالم رفتم و مطالب مربوط به جنگ جمل و صفین را نوشتم و خبر این کارم به احمد بن حنبل رسید و او به پدرم گفت : کتاب را از حنبل بگیر و پنهان کن و نگذار به آن نگاه کند.

 

السنة لابی بکر بن الخلال،ج2،ص464،ح723 ط دار الرایة

 

 

 

 

به راستی مگر جنگ صفین بر علیه امیر المومنین علیه السلام و وقائع ان که بسیاری از تابعین و صحاب هم با معاویه در ان شریک بودند ، چه واقعیت هایی را اشکار می کند که احمد بن حنبل از اشکار شدن ان می هراسد ؟

 

 

 

 

  • kp

دستور و ماموریت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امیرالمومنین علیه السلام  برای جنگ با معاویه و عایشه و خوارج .... به سند معتبر از مصادر اهل سنت

 

 

حدثنا عباد بن یعقوب قال نا الربیع بن سعید قال نا سعید بن عبید عن علی بن ربیعة عن علی قال عهد إلیّ رسول الله صلى الله علیه وسلم فی قتال الناکثین والقاسطین والمارقین. 
على فرمود: رسول خدا، از من براى جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین مامور کرد . 
البزار البحر الزخار (مسند البزار)، ج3، ص26ـ 27، ح774، مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت 

 
هیثمى بعد از نقل این روایت می‌گوید: 

رواه البزار والطبرانی فی الأوسط وأحد إسنادی البزار رجاله رجال الصحیح غیر الربیع بن سعید ووثقه ابن حبان. 
این روایت را بزار و طبرانى نقل کرده اند که رجال سند بکى از نقلهاى بزار، راویان صحیح بخارى هستند غیر از ربیع بن سعید که ابن حبان او را نیز توثیق کرده است. 
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص 238، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی - القاهرة 

 

ایا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امر به قتال با مومنین می کند ؟ یا اهل جمل و صفین و نهروان مومن نبودند ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • kp

اعتراف و اذعان صحیح مسلم به 

مسلم در صحیحش از عبد الرحمن بن عبد رب الکعبه که از روات ثقه نزد اهل سنت است نقل می کند که گفت :

 عن عبد الرحمن بن عبد رب الکعبة قال دخلت المسجد فإذا عبد الله بن عمرو بن العاص جالس فی ظل الکعبة والناس مجتمعون علیه فأتیتهم فجلست إلیه فقال ... فقلت له أنشدک الله آنت سمعت هذا من رسول الله صلى الله علیه وسلم فأهوى إلى أذنیه وقلبه بیدیه وقال سمعته أذنای ووعاه قلبی فقلت له هذا بن عمک معاویة یأمرنا أن نأکل أموالنا بیننا بالباطل ونقتل أنفسنا والله یقول ( یا أیها الذین آمنوا لا تأکلوا أموالکم بینکم بالباطل إلا أن تکون تجارة عن تراض منکم ولا تقتلوا أنفسکم إن الله کان بکم رحیما ) قال فسکت ساعة ثم قال أطعه فی طاعة الله واعصه فی معصیة الله !

 

 

«وارد مسجد شدم و دیدم که عبد الله بن عمرو بن عاص در سایه ی کعبه است و مردم نزد او جمع شده اند؛ پس من نیز به نزد آنها رفتم و نشستم؛ پس او احادیثی نقل کرد ... پس من گفتم: تو را به خدا سوگند میدهم، آیا خودت این ها را از رسول الله صلی الله علیه وآله شنیدی ؟

عبد الله بن عمرو بن العاص با دو دستش به گوش هایش و قلبش اشاره کرد و گفت: گوش هایم شنیدند و قلبم آن را حفظ کرد.

[عبد الرحمن بن عبد رب الکعبه می گوید:] گفتم: این پسر عمویت معاویه به ما دستور می دهد تا اموالمان را به باطل بخوریم و خودمان را بکشیم و خداوند در قرآن می فرماید: ((ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.)) (نساء: 29)

عبد الله بن عمرو بن العاص مدتی ساکت شد و سپس گفت: از او (معاویه) در مواردی که اطاعت از خداست، اطاعت کن و در مواردی که معصیت خداست، نافرمانی کن !»

 

 

 صحیح مسلم  ج 3   ص 1472 ح 1844

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • kp

 

حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ یَعْقُوبَ، قَالَ: نا السَّیِّدُ بْنُ عِیسَى، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی خَالِدٍ، عَنْ قَیْسِ بْنِ أَبِی حَازِمٍ، قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: انْفِرُوا بِنَا إِلَى بَقِیَّةِ الْأَحْزَابِ، انْفِرُوا بِنَا إِلَى مَا قَالَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، إِنَّا نَقُولُ:صَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، وَیَقُولُونَ: کَذَبَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ

به قیس بن ابی حازم گفته شد: چرا علی (علیه السلام) را دشمن می داری؟ گفت: زیرا از او شنیدم که می گفت: برای نبرد با باقی مانده احزاب برخیزید و حرکت کنید به سوی کسانی که می گویند خدا و رسولش دروغ گفتند و ما می گوییم که خدا و رسولش راست گفتند

 مسند البزار = البحر الزخار، ج 2 ص 191 ح 571

 

بررسی سندی :


عباد بن یعقوب الرواجنی:  ابن حجر: صدوق ؛ الذهبی: صادق فی الحدیث 

السید بن عیسی: توسط ابن حبان توثیقش شده . الثقات  ج 6   ص 434 رقم 8453 السید بن عیسى شیخ من أهل الکوفة

 إسماعیل بن أبی خالد الفدکی: صدوق حسن الحدیث 

قیس بن ابی حازم : ثقة

 

 

 

حدثنی إسماعیل أبو معمر نا ابن نمیر عن الأعمش قال قیل لقیس بن أبی حازم لأی شیء أبغضت علیا قال لأنی سمعته یقول انفروا معی إلى بقیة الأحزاب إلى من یقول کذب الله ورسوله ونحن نقول صدق الله ورسوله 

به قیس بن ابی حازم گفته شد: چرا علی (علیه السلام) را دشمن می داری؟ گفت: زیرا از او شنیدم که می گفت: برای نبرد با باقی مانده احزاب برخیزید و حرکت کنید به سوی کسانی که می گویند خدا و رسولش دروغ گفتند و ما می گوییم که خدا و رسولش راست گفتند
السنة لعبد الله بن أحمد  ج 2   ص 565 ح 1322


بررسی سند روایت:


إسماعیل بن إبراهیم الهذلی: ثقة

 عبد الله بن نمیر الهمدانی: ثقة

 سلیمان بن مهران الأعمش: ثقة حافظ (الحکم بن عتیبة الکندی: ثقة ثبت)

 قیس بن أبی حازم البجلی: ثقة

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • kp

 

ابن تیمیه صراحتا اعتراف به دشمنی و قتال و جنگ بسیاری از صحابه با امیر المومنین می کند و می گوید :

وأما علی فکثیر من السابقین الأولین لم یتبعوه ولم یبایعوه وکثیر من الصحابة والتابعین قاتلوه

 و اما علی علیه السلام ، پس بسیاری از سابقین اولین ، از او پیروی نکرده و با او بیعت نکردند و بسیاری از صحابه و تابعین نیز با او جنگیدند.

منهاج السنة النبویة ، ج 8 ص 234

 

 

یا در جای دیگر کتابش اینگونه تصریح می کند که :

 وَلَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ عَلِیٌّ، فَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِینَ کَانُوا یُبغِضُونَهُ وَیَسُبُّونَهُ وَیُقَاتِلُونَهُ
و بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی را داشتند و او را سب می کردند و با او می جنگیدند 
 منهاج السنه ج۷ ص۱۳۷ و ۱۳۸

 

 

یا شمس الدین ذهبی تراجم نویس و رجالی شهیر نزد اهل سنت اینگونه تصریح و اعتراف می کند که :

 وَفِیْهِمْ جَمَاعَةٌ یَسِیْرَةٌ مِنَ الصَّحَابَةِ، وَعَدَدٌ کَثِیْرٌ مِنَ التَّابِعِیْنَ وَالفُضَلاَءِ، وَحَارَبُوا مَعَهُ أَهْلَ العِرَاقِ، وَنَشَؤُوا عَلَى النَّصْبِ نَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الهَوَى

 و در بین یاران معاویه، گروه که شمردنشان آسان بود از صحابه و جمعیت زیادی از تابعین و اهل فضل بودند که همراه او با اهل عراق جنگیده و بر روش نصب (دشمنی با اهل بیت هلیهم السلام) پرورش یافته بودند، از هوای نفس به خدا پناه می بریم

سیر اعلام النبلاء.ج3 ص128.ط موسسة الرسالة

 

 

 

 

ذهبی به صراحت نام تعدادی از صحابه که در جنگ صفین علنا به دشمنی و جنگ و قتال با امیر المومنین علیه السلام پرداختند ، را ذکر می کند :


«وشهد صفین ‌مع ‌معاویة من الصحابة: عمرو بن العاص السهمی، وابنه عبد الله، وفضالة بن عبید الأنصاری، ومسلمة بن مخلد، والنعمان بن بشیر، ومعاویة بن حدیج الکندی، وأبو غادیة الجهنی قاتل عمار، وحبیب بن مسلمة الفهری، وأبو الأعور السلمی، وبسر بن أرطأة العامری»

«سیر أعلام النبلاء» (راشدون/ ص 268 ط الرسالة)

 

و ذهبی در همانجا به تعدادی از صحابه که بر اثر دشمنی و جنگ با امیر المومنین در صفین کشته شده اند اشاره می کند :

«وقتل مع معاویة: ذو الکلاع، وحوشب ذو ظلیم، وحابس بن سعد الطائی قاضی حمص، وعمرو بن الحضرمی، وعبید الله بن عمر بن الخطاب العدوی، وعروة بن داود، وکریب بن الصباح الحمیری»

«سیر أعلام النبلاء» (راشدون/ ص 268 ط الرسالة)
 

 

ذهبی در جای دیگر کتابش به صراحت اذعان می کند که :

نواصب وهم الذین حاربوا علیا یوم صفین
نواصب کسانی هستند که با علی ( علیه السلام ) در روز صفین جنگیدند
” سیر اعلام النبلاء ” ج ۵ ص ۳۷۴”

 

 

یا جایی که ابن تیمیه اینگونه به دستور سب حضرت توسط معاویه ملعون عامل جنگ با حضرت در صفین اشاره می کند :

لما أمره معاویة بالسب فأبى فقال ما منعک أن تسب علی بن أبی طالب ؟ فقال ثلاث قالهن رسول الله صلى الله علیه وسلم فلن أسبه لأن یکون لی واحدة منهن أحب إلی من حمر النعم الحدیث ، فهذا حدیث صحیح رواه مسلم فی صحیحه ... .
اما روایت سعد : هنگامی که معاویه به سعد بن أبی وقاص فرمان که داد که علی علیه السلام را سبّ نماید ، وی از سبّ علی علیه السلام خودداری کرد . معاویه گفت : چه چیزی تو را از سب ودشنام دادن به علی باز می دارد؟ سعد گفت : سه فضیلت از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در شأن على علیه السّلام شنیدم که با توجه به آن ها، هیچگاه به سبّ و دشنام اقدام نمى‏کنم که اگریکى از آن سه خصلت را در حق من فرموده بود براى من بهتر و ارزنده‏تر از شتران سرخ مو بود ،این حدیث صحیحی است که مسلم در صحیحش آن را نقل کرده است

منهاج السنة ، ج3 ، ص15 ، ط دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1420 هـ .


 

 

 

مغیره بن شعبه 

ذهبی در شرح حال مغیره ن شعبه صراحتا او را از صحابه می شمارد :

المُغِیْرَةُ بنُ شُعْبَةَ...مِنْ کِبَارِ الصَّحَابَةِ ...شَهِدَ بَیْعَةَ الرُّضْوَانِ.

مغیره بن شعبه از بزرگان صحابه بود و در بیعت رضوان حاضر بود.

سیر أعلام النبلاء جلد 3 صفحه 21.الناشر : مؤسسة الرسالة.

 


 عن شعبة عن مسعر عن زیاد بن علاقة عن عمه: " أن المغیرة بن شعبة سب علی بن أبی طالب، فقام إلیه زید بن أرقم فقال: یا مغیرة! ألم تعلم أن رسول الله صلى الله علیه وسلم نهى عن سب الأموات؟ فلم تسب علیا وقد مات؟ ! "، وقال: " صحیح على شرط مسلم "، ووافقه الذهبی.
قلت: وهو کما قالا

مغیره بن شعبه به حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) فحش داد ، سپس زید بن أرقم برخاست و گفت: ای مغیره ، آیا تو نمیدانی که رسول خدا (ص) نهی کرده است از فحش به مُردگان و علی (ع) مُرده است این روایت را حاکم نیشابوری نقل کرده ا ست و گفته است: «این روایت صحیح است بر شرط صحیح مسلم» ، ذهبی نیز همین نظر را داشته است و من (ألبانی) میگویم: همانطور است که «حاکم» و «ذهبی» گفته اند.

 

 سلسلة الأحادیث الصحیحة جلد 5 صفحه 521.

 

لَمَّا خَرَجَ مُعَاوِیَةُ مِنَ الْکُوفَةِ اسْتَعْمَلَ الْمُغِیرَةَ بْنَ شُعْبَةَ، قَالَ : فَأَقَامَ خُطَبَاءَ یَقَعُونَ فِی عَلِیٍّ، قَالَ : وَأَنَا إِلَى جَنْبِ سَعِیدِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ نُفَیْلٍ ، قَالَ : فَغَضِبَ، فَقَامَ، فَأَخَذَ بِیَدِی، فَتَبِعْتُهُ، فَقَالَ : أَلَا تَرَى إِلَى هَذَا الرَّجُلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الَّذِی یَأْمُرُ بِلَعْنِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ ؟.....

 

آنگاه که معاویه از کوفه خارج شد مغیرة بن شعبه را والی آنجا نمود. او نیز گویندگان را وامی‏داشت که علی علیه‏السلام را بر منابر لعن کنند. سعید بن زید که آنجا بود در غضب شد و گفت: آیا نمی‏بینی که این مرد(مغیره) ظالم دستور به لعن مردی از اهل بهشت می‏دهد؟...


مسند احمد بن حنبل ج۳ ص۱۸۵
تحسین روایت توسط شعیب ارنووط
تصحیح توسط احمد شاکر

 

 

عمرو بن عاص :

یا در روایتی صحیح بزرگان نزد اهل سنت این گونه از عمرو بن عاص نقل می کنند که :

فَصَعِدَ عَمْرٌو الْمِنْبَرَ فذکر عَلِیًّا وَوَقَعَ فیه ...

پس عمرو بن عاص از منبر بالا رفت و شروع به توهین به امیرالمومنین علیه السلام کردد 

رواه الطبرانی عن شیخه زکریا بن یحیى الساجی قال الذهبی أحد الأثبات ما علمت فیه جرحا أصلا ... وبقیة رجاله رجال الصحیح

مجمع الزوائد ج7 ص247 الناشر: مکتبة القدسی، القاهرة

 

 

بسر بن ارطاة

فرمانده لشکر معاویه که جنایات و دشمنی او با امیر المومنین علیه السلام بر هیچ کس پوشیده نیست 

 

ذهبی و تصریح به صحابی بودن او

الأمیر أبو عبد الرحمن القرشی العامری الصحابی نزیل دمشق

سیر أعلام النبلاء - ط الرسالة (الذهبی، شمس الدین) ، جلد : 3 ، صفحه : 409

 

 

و به اعتراف ابن عبد البر رجالی و تراجم نویس شهیر نزد اهل سنت بسر از طرف معاویه مامور و تشویق به جنگ و به شهادت رساندن حضرت شده بود !

وکان ‌مع ‌معاویة ‌بصفین، فأمره أن یلقى علیا فی القتال، وقال له: سمعتک تتمنى لقاءه فلو أظفرک الله به وصرعته حصلت على دنیا وآخره !

الاستیعاب ج 1 ص 164 الناشر: دار الجیل، بیروت - لبنان 

المحقق: علی محمد البجاوی

 

 

و...........
 

حال سوال می کنیم 

 

ایا مگر نه این است که به اذعان بزرگان نزد اهل سنت پیامبر اکرم فرمودند :

قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
من سب علیا فقد سبنی و من سبنی فقد سب الله تعالی.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: هر کس علی علیه السلام را فحش دهد من را فحش داده و هر کس من را فحش دهد به تحقیق خدا را فحش داده است. 

المستدرک علی الصحیحین ج3 ص 131

 

 

 

قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.

امیر المومنین علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .

صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78

 

 


أن رسول  الله (صلى الله علیه وآله وسلم) قال : والذی نفسی بیده لا یبغضنا أهل البیت رجل إلا أدخله الله النار .

رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : قسم به کسی که جانم در دست اوست ، هیچ کس ما اهل بیت را  دشمن نمی دارد ، مگر اینکه خداوند او را در آتش وارد می کند .

 

السلسلة الاحادیث الصحیحه ، ج5 ص643، مکتبة المعارف – الریاض .

صحیح ابن حبان‌، ج15 ص435 .

 

 

4714-حَدَّثَنَاهُ أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ، ثنا الْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدٍ الدُّورِیُّ، ثنا مَالِکُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، ثنا أَسْبَاطُ بْنُ نَصْرٍ الْهَمْدَانِیُّ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّدِّیِّ، عَنْ صُبَیْحٍ، مَوْلَى أُمِّ سَلَمَةَ، عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهُ قَالَ لِعَلِیٍّ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ: «أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ، وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ»

المستدرک على الصحیحین : الحاکم، أبو عبد الله    جلد : 3  صفحه : 161

 

 

ایا مگر نه این است که به اعتراف بزرگان اهل سنت پیامبر اکرم فرمودند :

«عادی الله من عادی علیا»

هر کسی با علی علیه السلام دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده است.

صحیح الجامع الصغیر وزیادته، الألبانی، جلد 2، صفحه 735

ألبانی سند روایت را تصحیح کرده است.

 

 

و اما دشمنی با خداوند در قرآن کریم : 

 

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ ... فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ ﴿98 البقرة﴾

 

وَیَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿19 فصلت﴾

 

ذَلِکَ جَزَاء أَعْدَاء اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِیهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاء بِمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ ﴿28 فصلت﴾

 

  • kp

ابن عماد حنبلی در شذرات الذهب بیان می کند که :
ظهیر الدین الأردبیلی الحنفی الشهیر بالقاضی زاده ... کان عالماً کاملاً صاحب محاورة ووقار وهیبة وفصاحت و کانت له معرفة بالعلوم خصوصاً الأنشاء والشعر و کان یکتب الخط الحسن ... قال أن مدح الصحابة علی المنبر لیس بفرض ولا یخل بالخطبة فقبض علیه مع أحمد باشا الوزیر یوم الخمیس عشری ربیع الثانی و قطع (قطعت) رأس صاحب الترجمة [ظهیر الدین ] وعلق (علقت) علی باب زویلة بالقاهرة .

ظهیر الدین اردبیلی حنفی مشهور به قاضی زاده ... او عالم کامل و صاحب سخن و وقار و هیبت و فصاحت بود و با علوم مخصوصا انشا و شعر آشنایی داشت و خطش نیکو بود ...
او گفت که ستایش کردن از صحابه بر روی منبر ( جمعه ) واجب نیست و نگفتن آن به خطبه صدمه ای نمی زند ؛ پس او را در روز پنجشنبه دهم ربیع الثانی با احمد باشای وزیر گرفتند ؛ و دست او را قطع کرده و بر باب زویله قاهره آویزان کردند .

 

شذرات الذهب فی اخبار من ذهب ، أبی الفلاح عبد الحی بن العماد الحنبلی ، المجلد الرابع ، جزء 8 ، ص173 ، دار الکتب العلمیة ، بیروت .
 

 

 

  • kp

 

 

ابن تیمیه تصریح می کند که بسیاری از صحابه و تابعین با امیرالمومنین علیه السلام دشمنی می کردند

 وَلَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ عَلِیٌّ، فَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِینَ کَانُوا یُبغِضُونَهُ وَیَسُبُّونَهُ وَیُقَاتِلُونَهُ
و بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی را داشتند و او را سب می کردند و با او می جنگیدند 
 منهاج السنه ج۷ ص۱۳۷ و ۱۳۸

 

 

 

یا جایی که ابن تیمیه اینگونه به دستور سب حضرت توسط معاویه ملعون اشاره می کند :

لما أمره معاویة بالسب فأبى فقال ما منعک أن تسب علی بن أبی طالب ؟ فقال ثلاث قالهن رسول الله صلى الله علیه وسلم فلن أسبه لأن یکون لی واحدة منهن أحب إلی من حمر النعم الحدیث ، فهذا حدیث صحیح رواه مسلم فی صحیحه ... .
اما روایت سعد : هنگامی که معاویه به سعد بن أبی وقاص فرمان که داد که علی علیه السلام را سبّ نماید ، وی از سبّ علی علیه السلام خودداری کرد . معاویه گفت : چه چیزی تو را از سب ودشنام دادن به علی باز می دارد؟ سعد گفت : سه فضیلت از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در شأن على علیه السّلام شنیدم که با توجه به آن ها، هیچگاه به سبّ و دشنام اقدام نمى‏کنم که اگریکى از آن سه خصلت را در حق من فرموده بود براى من بهتر و ارزنده‏تر از شتران سرخ مو بود ،این حدیث صحیحی است که مسلم در صحیحش آن را نقل کرده است

منهاج السنة ، ج3 ، ص15 ، ط دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1420 هـ .
 

 

 

 

ابن اثیر مورخ شهیر  نزد اهل سنت هم اذعان و تصریح می کند که یکی از شروط امام حسن مجتبی برای معاویه ملعون عدم  سب معاویه نسبت به امیرالمومنین علیه السلام بود که معاویه ملعون به ان وفا نکرد :

وکان الذی طلب الحسن من معاویة أن یعطیه ما فی بیت مال الکوفة ومبلغه خمسة آلاف وخراج دارابجرد من فارس وأن لا یشتم علیا فلم یجبه إلی الکف عن شتم علی فطلب أن لا یشتم وهو یسمع فأجابه إلی ذلک ثم لم یف له به أیضا

«و آن چیزهایی که حسن علیه السلام از معاویه خواست، این بود که موجودی خزانه کوفه را به وی تحویل بدهد که مبلغ آن 5000 بود  و همچنین مالیات دارابگرد فارس را به وی بدهد و همچنین علی علیه السلام  را ناسزا نگوید. [معاویه همه شرطها را قبول کرد، ولی] شرط ناسزا نگفتن را نپذیرفت؛ لذا [امام حسن علیه السلام ] از وی خواست که در حضور وی، امیرالمومنین علیه السلام  را ناسزا نگوید. معاویه ابتدا این شرط را قبول کرد، ولی بعدا به آن نیز وفا نکرد.

الکامل فی التاریخ  ج 3   ص 272 و المختصر فی أخبار البشر  ج 1   ص 126

 

 

 

ابن کثیر دمشقی در کتاب "البدایة و النهایة"این گونه تصریح می کند که :

وکلهم قد کان ناصبیا     إلا الامام عمر التقیا

و همه (خلفای) بنی امیه غیر از عمر بن عبدالعزیز ناصبی بودند

البدایة و النهایة.ج15 ص330.ط دار ابن کثیر

 

 

 

ذهبی در توصیف بنی امیه می گوید :

فی آل مروان نصب ظاهر سوى عمر بن عبد العزیز ... .
مروانیان غیر از عمربن عبد العزیز دشمن علی بودند

سیر اعلام النبلاء ، ج 5 ، ص113

 

 

ذهبی نقل می کند وقتی امام سجاد علیه السلام از مروان بن حکم علت ناسزا گفتنش به امیر المومنین علیه السلام را می پرسند او می گوید چون کار ما جز با این کار جلو نمی رود !!

وروی عُمَر بْن عَلِیِّ بْن الْحُسَیْنِ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ مروان: مَا کان فی القوم أدفع عَنْ صاحبنا من صاحبکم - یعنی علیًّا - عَنْ عثمان، قَالَ: فَقُلْتُ: مَا بالُکُم تسُبُّونه على المنابر! قَالَ: لَا یستقیم الأمر إلّا بذلک، رواه ابن أبی خَیْثَمَة. بإسناد قویٍّ، عَنْ عُمَر.

امام سجاد﴿علیه السلام﴾ به مروان فرمود :«چرا امام علی را بر روی منبرها دشنام‌ میدهید»؟ مروان گفت:«جز با آن، کار پیش نمیرود!»

تاریخ الإسلام، شمس الدین ذهبی ، تحقیق بشار (ج2/ ص254)

 

 

ابن کثیر در مورد مروان بن حکم حاکم معاویه تصریح می کند که :

وَلَمَّا کَانَ مُتَوَلِّیًا عَلَى الْمَدِینَةِ لِمُعَاوِیَةَ کَانَ یَسُبُّ عَلِیًّا کُلَّ جُمُعَةٍ عَلَى الْمِنْبَرِ، 

 و هنگامی که او والی مدینه برای معاویه بود، هر جمعه بر منبر به حضرت علی -علیه السّلام- را سب می کرد..

 البدایه و النهایه ج۱۱ ص۷۱۲

 

 

 

یا ابی الفداء در تاریخش می نویسد :

کان خلفاء بنی أمیة یسبون علیاً رضی الله عنه من سنة إِحدى وأربعین وهی السنة التی خلع الحسن فیها نفسه من الخلافة إلى أول سنة تسع وتسعین آخر أیام سلیمان بن عبد الملک فلما ولی عمر أبطل ذلک وکتب إِلى نوابه بإبطاله ... .
خلفای بنی امیه از سال چهل ویک که سال خلع حسن بن علی از خلافت بود تا سال نودونه آخرین روزهای حکومت سلیمان بن عبد الملک و آغاز حکومت عمر بن عبد العزیز ، علی (علیه السلام) را سب ولعن می‌کردند

تاریخ أبی الفداء ، فصل فی ذکر إبطال عمر بن عبد العزیز سب علی بن أبی طالب علی المنابر ، ج1 ،‌ ص287 .
 

 

 

 

أقامها عمر بن عبد العزیز حین آلت الخلافة إلیه مقام ما کانو بنو أمیة غضب الله تعالى علیهم یجعلونه فی أواخر خطبهم من سب علی کرم الله تعالى وجهه ولعن کل من بغضه وسبه وکان ذلک من أعظم مآثره رضی الله تعالى عنه .
عمر بن عبد العزیز ، زمانی که به خلافت رسید ،‌ احسان و نیکوکاری را به جای ناسزاگویی به علی (علیه السلام) قرار داد وزنده کرد، بنی امیه که غضب خداوند بر آن‌ها باد ، در پایان خطبه‌های نماز جمعه تا زمان عمر بن عبد العزیز به علی (علیه السلام) ناسزا می‌گفتند که این از بهترین آثار و افتخار عمر بن عبد العزیز به شمار می‌رود .

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، آلوسی ، ج7 ، ص456 ، ط الأولی ، دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1422 هـ .
 

 

 

یا ابن خلدون مورخ شهیر نزد اهل سنت این گونه تصریح می کند :

وکان بنو أمیة یسبون علیا فکتب عمر إلى الآفاق بترک ذلک .
بنی امیه به علی (علیه السلام) ناسزا می‌گفتند تا این که عمر بن عبد العزیز به تمام سرزمین‌ها نامه نوشت و دستور به ترک آن داد .

تاریخ ابن خلدون ، ج3 ، ص75 .
 

 

 

 

یا ابن العمرانی در الإنباء فی تاریخ الخلفاء تصریح می کند :
وکان بنی امیة کلهم یلعنون علیا ـ صلوات الله علیه وسلامه ـ علی المنبر ، فمذ ولی عمر بن عبد العزیز قطع تلک اللعنة .

تمامی بنی امیه ، علی (علیه السلام) را بر فراز منبرها لعن می‌کردند ، تا زمانی که عمر بن عبد العزیز به حکومت رسید و دستور به ترک آن داد .
الإنباء فی تاریخ الخلفاء ، ابن العمرانی ، ص51 ، ط الأولی ، دار الآفاق العربیة ، مصر ، 1419 هـ .

 

 

 

 

یا نویری در کتب معروفش این گونه اذعان می کند :

وکان من أول ما ابتدأ به عمر بن عبد العزیز أن ترک سب علی بن أبی طالب رضی الله عنه على المنابر، وکان یسب فی أیام بنی أمیة إلى أن ولی عمر فترک ذلک .
نخستین کاری که عمر بن عبد العزیز انجام داد ، این بود که ناسزاگویی به علی بن أبی طالب (علیه السلام) را بر فراز منبرها ترک کرد ، در زمان بنی امیه علی (علیه السلام) را سب می‌کردند ؛ اما هنگامی که عمر بن عبد العزیز خلیفه شد ، آن را ترک کرد .

نهایة الأرب فی فنون الأدب ، النویری ، ج21 ، ص216 ، ط الأولی ، دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1424 هـ .
 

 

 

جلال الدین سیوطی در تاریخ الخلفاء اعتراف و تصریح می کند :
کان بنو أمیة یسبون علی بن أبی طالب فی الخطبة فلما ولی عمر ابن عبد العزیز أبطله وکتب إلى نوابه بإبطاله .

بنی امیه ، به علی بن أبی طالب (علیه السلام) در خطبه‌های نماز دشنام می‌دادند ؛ اما هنگامی که عمر بن عبد العزیز به خلافت رسید ، این عمل را ترک کرد و به فرماندارانش دستور ترک آن را داد .

تاریخ الخلفاء ، السیوطی ، ص194 ، ط الأولی ، مصر ، دار الفجر للتراث ، 1420 هـ .
 

 

 

ابن اثیر جزری مورخ شهیر نزد اهل سنت هم اعتراف می کند که :

کان بنو أمیة یسبون أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام إلى أن ولی عمر بن عبد العزیز فترک ذلک وکتب إلى العمال فی الآفاق بترکه .
بنی امیه به علی دشنام می دادند ؛ تا زمانی که عمر بن عبد العزیز به حکومت رسیده این کار را ترک نمود و به نقاط مختلف بخشنامه کرد که این کار را ترک کنند .

الکامل فی التاریخ ، حوادث سال 99 هـ ، ج5 ، ص42 .
 

 

 

خیر الدین الزرکلی تراج نویس معروف نزد اهل سنت هم اینگونه تصریح می کند :

وولی الخلافة بعهد من سلیمان سنة 99 ه‍ ، فبویع فی مسجد دمشق . وسکن الناس فی أیامه ، فمنع سب علی بن أبی طالب ( وکان من تقدمه من الأمویین یسبونه على المنابر ) .


عمر بن عبد العزیز ، در سال 99 هـ بعد از سلیمان خلافت را به دست گرفت ، مردم در مسجد دمشق با وی بیعت کردند ، مردم در زمان وی آرام بودند ، پس وی از ناسزاگویی به علی بن أبی طالب (علیه السلام) که حاکمان پیش از وی از بنی امیه بر فراز منبرها انجام می دادند ، جلوگیری کرد .

الأعلام ، خیر الدین الزرکلی ، ج 5 ، ص50 .
 

 

 

شیخ محمود سعید بن ممدوح سنی مذهب هم این گونه تصریح می کند که :
الآثار فی هذه الجریمة البشعة وأخبارها الشنیعة متواترة ، وهذه عظیمة تصغر عندها العظائم ، وجریمة تصغر عندها الجرائم وشنیعة تتلاشی أمام بشاعتها الشنائع .

دلایل و شواهد بر این گناه و خطای زشت بی‌شمار و متواتر است . ومی توان گفت که این جنایت خشن به اندازه‌ای سنگین است که دیگر جنایات بزرگ در برابرش کوچک و غیر قابل دیدن است .

غایة التبجیل ، محمود سعید ، ص283 ، ط الأولی ، مکتبة الفقیه ، الإمارات ، 1425 هـ .
 

 

 

حال سوال می کنیم 

 

ایا مگر نه این است که به اذعان بزرگان نزد اهل سنت پیامبر اکرم فرمودند :

قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
من سب علیا فقد سبنی و من سبنی فقد سب الله تعالی.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: هر کس علی علیه السلام را فحش دهد من را فحش داده و هر کس من را فحش دهد به تحقیق خدا را فحش داده است. 

المستدرک علی الصحیحین ج3 ص 131

 

 

 

قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.

امیر المومنین علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .

صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78

 

 

 

ایا مگر نه این است که به اعتراف بزرگان اهل سنت پیامبر اکرم فرمودند :

«عادی الله من عادی علیا»

هر کسی با علی علیه السلام دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده است.

صحیح الجامع الصغیر وزیادته، الألبانی، جلد 2، صفحه 735

ألبانی سند روایت را تصحیح کرده است.

 

 

و اما دشمنی با خداوند در قرآن کریم : 

 

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ ... فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ ﴿98 البقرة﴾

 

وَیَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿19 فصلت﴾

 

ذَلِکَ جَزَاء أَعْدَاء اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِیهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاء بِمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ ﴿28 فصلت﴾

 

 

 

 

  • kp

 

عجلونی از علمای شهیر نزد اهل سنت تصریح می کند "

وباب فضائل معاویة لیس فیه حدیث صحیح

در باب فضائل معاویه حدیث صحیحی وجود ندارد

کشف الخفاء جلد 2 صفحه 420 

 

 

 

 

وَ طَائِفَةٌ وَضَعُوا لِمُعَاوِیَةَ فَضَائِلَ وَرَوَوْا أَحَادِیثَ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ فِی ذَلِکَ کُلُّهَا کَذِبٌ

و عده ای برای معاویه فضائلی را ساختند و ان را به عنوان حدیث به پیاکبر اکرم نسبت دادند که همه انها کذب است !!

منهاج السنة، جلد ۴،ص۴۰۰

 

 

 

 

 

ابن حجر عسقلانی هم اینگونه اعتراف به ساختگی و باطل بودن انچه بعنوان فضیلت برای معاویه نقل می شود می کند :

فأشار بهذا إلى ما اختلقوه لمعاویة من الفضائل مما لا أصل له و قد ورد فی فضائل معاویة أحادیث کثیرة لکن لیس فیها ما یصح من طریق الإسناد

و یخاری با عدم ذکر فضیلتی برای معاویه در صحیح بخاری به حدیث سازی هایی در این مورد که هیچ اصل و حقیقتی ندارند اشاره کرده ، (ابن حجر) : در فضائل معاویه احادیثی وارد شده اما هیچ کدامشان سند و طریق درست و صحیحی ندارند !!

فتح الباری بشرح صحیح البخاری.ج8 ص473.ط دار الطیبة

 

 

 

 

 

 

اسحاق بن راهویه از مشایخ حدیثی بخاری  گفته است:

لا یصح عن النبی فی فضل معاویة شیء

هیچ چیزی از احادیث منتسب به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در فضل معاویه صحیح نیست.

سیر أعلام النبلاء ج 3 ص 132

 

 

 

 

 

 

عینى حنفی شارح صحیح مسلم هم این گونه اذعان می کند و مى گوید

 

: فان قلت: قدورد فی فضیلته ـ معاویة ـ أحادیث کثیرة. قلت: نعم، ولکن لیس فیها حدیث یصح من طریق الأسناد. نصّ علیه ابن راهویه والنسائی وغیرهما. فلذلک قال البخاری: باب ذکر معاویة ولم یقل: فضله، ولا منقبته.

یعنى اگر بگوئید: در فضیلت معاویه احادیث زیادى نقل شده، مى گوئیم: آرى، ولى از نظر سند، هیچکدام صحیح نیست. و این معنا را بزرگانى همچو إسحاق بن راهویه و نسائى و دیگران نیز گفته اند.

بدین جهت: بخارى در عنوان بحث معاویه گفته است: «باب ذکر معاویه» نام خود معاویه را آورده، ولى نگفته: باب فضل و یا مناقب معاویه. چون مناقب و فضائل، به سند صحیح نرسیده است.

 عمده القاری ج 16 ص 249

 

  • kp

 

 

فَمَذْهَبُ أَبِی حَنِیفَةَ أَنَّ مَنْ أَنْکَرَ خِلَافَةَ الصِّدِّیقِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَهُوَ کَافِرٌ وَکَذَلِکَ مَنْ أَنْکَرَ خِلَافَةَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَحْکِ فِی ذَلِکَ خِلَافًا وَقَالَ : الصَّحِیحُ أَنَّهُ کَافِرٌ


مذهب ابوحنیفه این است که هرکس انکار کند خلافت ابوبکر را کافر است همچنین خلافت عمربن خطاب را...صحیح این است که کافر است.


فتاوی سبکی ج2ص587

 

 

 

 

 

و من انکر خلافة الصدیق او عمر فهو کافر.

هرکس خلافت ابوبکر یا عمر را منکر شود،کافر است
حاشیة رد المختار، ج1، ص561

 

 

 

 

 

آقای طحطاوی می‌گوید :
و ان انکر خلافة الصدیق کفر کمن أنکر الإسراء.
همانطوری که کسی معراج پیامبر را انکار کند کافر است، کسی که خلافت ابوبکر را انکار کند نیز کافر است .
حاشیة علی مراقی الفلاح، ص 303

 

 

راجحی وهابی از علمای معاصر وهابی برای تکفیر شیعه به نقل از ابن علاء، عالم بن علاء فرید الدین الحنفی فقیه مشهور حنفی نقل می کند که :

من أنکر خلافة أبی بکر، فالصحیح أنه کافر، وکذا خلافة عمر رضی الله عنهما

نام کتاب : قمع الدجاجلة الطاعنین فی معتقد أئمة الإسلام الحنابلة نویسنده : الراجحی، عبد العزیز بن فیصل    جلد : 1  صفحه : 426

 

 

 

حال سوال می کنیم

آیا کسانی که شیعه را متهم به تکفیر منکرین ولایت و امامت اهل بیت علیهم السلام می کنند بهتر نیست قبل از ان نگاهی به فتاوا و مصادر خود بکنند که چگونه منکرین خلافت عمر و ابوبکر تکفیر شده اند ؟!!

 

ایا وهابیت به همین شدت و  حدت همین احکام را حاضر است برای منکرین خلافت امیرالمومنین و بر کسانی خلاف نصوص صریح از طرف رسول اکرم  با ایشان دشمنی کردند و با ایشان به قتال جنگ پرداختند ، صادر کند ؟!!

 

ایا وهابیت و امثاله حاضر هستند بسیاری از صحابه و مهاجرین و انصار که با ابوبکر بیعت نکردند را تکفیر کند ؟حکم صحابه ای که یا بیعت نکردند یا با زور بیعت کردند در حال مخالفت و عدم بیعتشان چیست ؟

عمرمی گوید :

اَّن الانصار خالفونا وَاجتمعوا باسرهم فی سقیفه بنی ساعد،خالف عنا علی و الزبیر و من معهما
ترجمه:انصار با ما مخالفت کردند.و همه آنها درسقیفه بنی ساعده جمع شدند.و علی و زبیر و کسانی که با آن دو بودند هم با ما مخالفت کردند.
صحیح البخاری ،ج۶،ص2505

 

 

یا جایی که ابن تیمیه می نویسد :

ونحن نعلم یقینا أن أبا بکر لم یقدم على علی والزبیر بشیء من الأذى بل ولا على سعد بن عبادة المتخلف عن بیعته أولا وآخرا.
 
 ترجمه: و ما به یقین می‌دانیم که ابابکر اقدامی برای اذیت علی علیه السلام و زبیر نکرد؛ بلکه سعد بن عباده(صحابی) را که از اول و اخر از بیعت تخلف کرد نیز اذیت نکرد.
 
 ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج 8 ، ص291، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

 

و........

 

 

 

  • kp

 

احمد بن حنبل نقل می کند : وقتی بسیاری از صحابه حتی نمازشان را هم مثل پیامبر اکرم نمی خواندند !!

 

ابو موسی اشعری (صحابی) در مورد نمازی که امیرالمومنین علیه اسلام در زمان جنگ جمل اقامه کردند می گوید :

19585 - حَدَّثَنَا وَکِیعٌ حَدَّثَنَا إِسْرَائِیلُ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ الْأَسْوَدِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قَالَ أَبُو مُوسَى الْأَشْعَرِیُّ لَقَدْ ذَکَّرَنَا عَلِیٌّ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ صَلَاةً صَلَّیْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَإِمَّا أَنْ نَکُونَ نَسِینَاهَا وَإِمَّا أَنْ نَکُونَ تَرَکْنَاهَا عَمْدًا یُکَبِّرُ کُلَّمَا رَکَعَ وَإِذَا سَجَدَ وَإِذَا رَفَعَ .»
   «علی (علیه السلام) (با نمازش) ما را یاد نماز رسول الله (صلی الله علیه و آله) انداخت. نمازی که ما آن را فراموش کرده بودیم و یا اینکه ما عمدا آن را ترک کرده بودیم!...».
أحمد بن حنبل مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 32، ص: 356، المحقق: شعیب الأرنؤوط وآخرون، الناشر: مؤسسة الرسالة،الطبعة: الثانیة 1420هـ ، 1999م، عدد الأجزاء : 50

 

 

 

حال یک انسان حقیقت جو این سوالات برایش مطرح می شود

 

آیا اصحابی که توانایی حفظ  نماز به عنوان مهم ترین واجب عبادی را ندارند، شایسته تبعیت هستند؟

 

 آیا از کسانی که عامدانه برخی از اجزای نماز را ترک کرده اند می توان احکام الهی را فراگرفت؟

 

 چرا مخالفین نماز خود را شبیه نماز حضرت علی امیرالمومنین (علیه السلام) بدون بدعت و تحریف نمی‌کنند!؟

 

 

 

  • kp